اخلاق اجتماعی رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلّم! بخش سوم

نقیب احمد حمیدي

برخورد رسول الله صلی الله علیه وسلم با یارانش:

رسول الله صلی الله علیه وسلم محبت بی‌نظیری نسبت به یارانش داشت، همواره در کنار اخلاق نیکو، با آنان نهایت مهربانی را روا می‌داشت و می‌خواست از نیازهایشان آگاه شود، وی در مورد زندگی آنان مانند یک دوست نزدیک و دلسوز می‌پرسید، اگر کسی نیازی داشت و او می‌توانست کمکش کند دریغ نمی‌کرد، اگر به مشوره‌یی نیاز می‌بود؛ بهترین نظر را ارائه می‌داد.
هنگامی که با یاران و دیگر مردم دیدار می‌کرد چهره‌ای بشاش و خندان داشت، نه صورتی که کسی را دچار نگرانی و ناراحتی کند. حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها می‌فرماید:
«كان النبي صلى الله عليه وسلم ‌إذا ‌بلغه ‌عن ‌الرجل ‌الشيء لم يقل ما بال فلان يقول، ولكن يقول: ما بال أقوام يقولون كذا وكذا.» (سنن أبی داود، ۴/۳۹۷)

اگر کسی سخنی نامناسب می‌گفت، پیامبر صلی الله علیه وسلم او را مشخصاً نام نمی‌برد و در جمع شرمنده نمی‌ساخت، بلکه می‌فرمود: چرا برخی از مردم چنین سخن می‌گویند؟
«و در حدیثی از انس رضی الله عنه آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچ‌گاه کسی را در چهره‌اش با چیزی که برایش ناخوشایند باشد، روبه‌رو نمی‌کرد.» (فتح الباری، ابن حجر، ۶/۵۷۵)

رسول الله صلی الله علیه وسلم با مردم با نهایت احترام و محبت رفتار می‌کرد، صحابی مشهور انس بن مالک رضی‌الله‌عنه می‌فرماید:

«كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا ‌صافح ‌رجلًا لم ينزع يده من يده حتى يكون الرجل هو الذي [ينزع، ولا يصرف وجهه عن وجهه حتى يكون الرجل هو الذي] يصرف، ولم ير يعني مقدمًا ركبتيه بين يدي جليس له قط». (شعب الإيمان، ۱۰/۴۴۹)

رسول الله صلی الله علیه وسلم وقتی با کسی دست می‌داد، دستش را تا زمانی که طرف مقابل دست خود را نمی‌کشید، رها نمی‌کرد. همچنین، چهره‌اش را از او برنمی‌گرداند مگر آنکه خود فرد نگاهش را می‌گرداند. علاوه بر این، هیچ‌گاه پاهایش را در برابر کسی که نزدش نشسته بود دراز نمی‌کرد.

جابر بن عبدالله رضی‌الله‌عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم از او پرسید:
«تزوجت، قلت: نعم، قال: (‌بكرا ‌أم ‌ثيبا). قلت: بل ثيبا، قال: (أفلا جارية تلاعبها وتلاعبك). قلت: إن لي أخوات، فأحببت أن أتزوج امرأة تجمعهن وتمشطهن، وتقوم عليهن» صحيح البخاري (2/ 739)

ای جابر آیا ازدواج کرده‌ای گفتم: بله، فرمود: دختر بوده یا بیوه گفتم: بلکه بیوه، فرمود: «أفلا جارية تلاعبها وتلاعبك؟» (آیا بهتر نبود دختری را می‌گرفتی تا با یکدیگر بازی و شوخی می‌کردید؟)
گفتم: ای رسول خدا، پدرم در جنگ اُحد شهید شد و هفت خواهر برایم باقی ماندند، به همین دلیل خواستم زنی بگیرم که سرپرست آن‌ها باشد و از آن‌ها مراقبت کند.

Exit mobile version