ارزيابى شرعى تبليغات و انتقادات داعش/خوارج عليه امارت اسلامى!  

بخش سوم مولوى احمدعلى

 

 

داعشی‌های خوارج در باب اعتقادات مانند خوارج قبلی از عقیده و روش معتدل اهل سنت و جماعت عدول کرده‌اند، مسلمانان و مجاهدین را به سبب چیزهایی تکفیر می‌نمایند که موجب کفر کسی قرار نمی‌گیرند بلکه برخی از آن‌ها شرعاً جایز و مشروع می‌باشند.

 

همان گونه که در زمان حضرت علی رضی‌الله‌عنه خوارج در موضوعی به تکفیر در میان صحابه پرداختند که گناه نه؛ بلکه امری مشروع و مطلوب بود که مصالح در بین مسلمانان بود.

 

داعشی‌های خوارج نیز امارت اسلامی را به سبب ارتکاب اعمال و افعالی تکفیر می‌کنند، که یا افترآت و افواهات می‌باشند و یا از اعمال تکفیری به جای خود که نیستند؛ بلکه ناجائز هم نمی‌باشند. همانطور که صدای خراسان در شماره ۳۰ می‌نویسد: “طالبان مزدوران نظام کفری بین‌المللی هستند” در حالی که این سخن شان برخلاف حقایق یک دروغ و افترا بدیهی‌البطلان است.

 

قیادت و رهبری امارت اسلامی بر اساس نظام و طرزالعمل جهانی که همان انتخابات عمومی جمهوری است، انتخاب نشده است؛ بلکه توسط شورای رهبری مجاهدین (شوری اهل الحل و العقد) از طریق بیعت شرعی منصوب شده است. الحمدلله!

 

همه تصمیمات و فیصله‌های اجتماعی به جای آرای پارلمان، در پرتو احکام شرعی و تحت مشورت علمای دینی گرفته می‌شود؛ محاکم در روشنایی تشریحات قرآن و سنت بر وفق مذهب فقهی حنفی فیصله می‌کنند. عزل و نصب پس از مشاورت بر اساس اهلیت و کارکردگی، بر مبنای امر شرعی انجام می‌شود؛ نه در مجلس جمهوری رأی‌گیری می‌شود و نه برای تصویب به پارلمان ارائه می‌شود.

 

در حوزه تعلیمی خود، نظام مختلط را ممنوع اعلام کرده است؛ مضامینی که در تعارض با اسلام است و این دین مقدس را به نسل‌های مسلمان فقط به عنوان یک امر فردی معرفی می‌کند، در ادارات تعلیمی‌اش خوانده نمی‌شود.

 

نهادها و سازمان‌هایی که برای سکولاریسم، لیبرالیسم، لادنیسم، جمهوری‌گرایی، بداخلاقی، فحشا، همجنس‌گرایی، زندیقیت و الحاد در جامعه فعالیت‌می‌کنند، ممنوع هستند؛ در حالی که سازمان‌هایی که برای این وظایف کار می‌کنند، طبق نظام بین‌المللی کفری، به‌خیر نظام بین‌المللی موجود است و نظام کفری جهانی، چنین جامعه‌ای را جامعه متمدن و مهذب می‌نامد.

 

الحمدلله امارت نظام بابرکت اسلامی در سطح جهان است که از این نوع پلیدی و خباثت خالی است. در اینجا هر تبلیغی، مدرسه، مرکز ارشاد، احسان و تزکیه و اداره تعلیمی مجاز است؛ بلکه مورد تشویق قرار می‌گیرد که در جامعه معروفات را منتشر و منکرات را حذف می‌کنند.

 

در نظام مبارک امارت اسلامی همه سیاست‌های خارجی و داخلی در پرتو شرع ساخته و اجرا می‌شود؛ هیچ قانون و سیاستی که خلاف شرع باشد، نزد ما اهمیتی ندارد اما در امور اداری در شریعت وسعت وجود دارد که با توجه به زمان و مکان ممکن است اشکال آن تغییر کند.

 

البته در امور اداری اتخاذ روشی که با دستورات و هدایات اسلامی در تعارض باشد؛ جواز ندارد پس در امور اداری نیز چنین چیزی که با رهنمودها و مبانی اسلامی مغایرت داشته باشد، در حال حاضر وجود ندارد.

 

با این حال، عضویت و مشارکت در سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد؛ اگر این عضویت در چارچوب شرع باشد و در این نوع مجالس شرکت صورت گیرد، حرج شرعی ندارد. عضویت در انجمن‌ها و اتحادیه‌های کفار برای رسیدن به اهداف و مقاصد مشروع، جایز نه بلکه کار مستحسن است.

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلّم مبعوث نشده بود، اما چون در خانه عبدالله بن جدان در مکه مکرمه جلسه‌ای تشکیل شد و برخی از قبایل قریش در این جلسه اتحادیه تشکیل دادند، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلّم با برخی از کاکاها (عموهای) خود در این اتحادیه شریک بود که آن را حلف الفضول می‌نامند.

 

نبی صلی‌الله‌علیه‌وسلّم بعد از بعثت، همچنین از این اتحادیه و اتفاق (تجمع) تمجید می‌کرد و می‌گفت؛ پیوستن به این اتحادیه برای من از شتران سرخ، یعنی مال گران‌بها، عزیزتر است، و اگر در دروان اسلامی به چنین عهد و پیمانی خواسته شوم، لبیک خواهم گفت‌.

 

 

از اینجا معلوم می‌شود که شرکت در سازمان‌های کفری و عضویت در آن‌ها برای رسیدن به اهداف و مقاصد مشروع و جایز، عمل نامشروع نیست. البته برای رسیدن به اهداف نامشروع و یا پذیرش خواسته‌ها و اصول نامشروع آنها شرعاً جایز نیست، حالا امارت اسلامی خواسته‌ها و اصول غیرشرعی سازمان ملل یا هر سازمان بین‌المللی دیگری را کجا پذیرفته است؟

 

 

حفظ ارتباطات مطلق، یا شرکت در گردهمایی‌ها و سازمان‌های آنان به منظور انجام فعالیت‌های جائز و مشروع، از سیرت پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم ثابت است، چنان‌که علامه مبارک‌پوری رحمه الله در کتاب «الرحیق المختوم» بیان می‌دارد:

“وقع حلف الفضول في ذي القعدة في شهر حرام، تداعت إليه قبائل من قريش: بنو هاشم، وبنو المطلب، وأسد بن عبد العزى، وزهرة بن كلاب، وتيم بن مرة، فاجتمعوا في دار عبد الله بن جدعان التيمي لسنه وشرفه، فتعاقدوا وتعاهدوا على ألايجدوا بمكة مظلوما من أهلها وغيرهم من سائر الناس إلا قاموا معه، وكانوا على من ظلمه حتى ترد عليه مظلمته، وشهد هذا الحلف رسول الله صلى الله عليه وسلم، وقال بعد أن أكرمه الله بالرسالة: لقد شهدت في دار عبد الله بن جدعان حلفا ما أحب أن لي به حمر النعم، ولو أدعي به في الإسلام لأجبت”

“پیمان «حلف الفضول» در ماه ذی‌القعده، یکی از ماه‌های حرام، منعقد شد. قبایل مختلف قریش از جمله بنی‌هاشم، بنی‌مطلب، بنی‌اسد بن‌عبدالعزی، بنی‌زهرة بن‌کلاب و بنی‌تیم بن‌مره گردهم آمدند و در خانه عبدالله بن جدعان، به‌سبب احترام و شرافت وی، جمع شدند و پیمان ذیل را بستند: که هر مظلومی را که در مکه یافتیم، چه اهل مکه باشد و چه از دیگر نقاط؛ با او کمک و همکاری میکنیم و چیزی که حق او باشد برایش میدهیم، پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم نیز در این پیمان حضور داشتند و پس از بعثت فرمودند: «در خانه عبدالله بن جدعان، در چنان پیمانی حاضر بودم که برایم از شتران سرخ (نمادی از دارایی ارزشمند) بهتر و عزیزتر بود، اگر در این زمانه اسلام نیز به آن فرا خوانده شوم، اجابت خواهم کرد».

 

به همین صورت، وقتی صلح حدیبیه با قریش منعقد شد، قبیله خزاعه که یک قبیله مشرک بود از جمله متحدین پیامبر صلی الله علیه وسلم گردید و قبیله بنی‌بکر با قریش هم پیمان شد و برای دیگر قبایل نیز اختیار داده شد که هر کسی می‌خواهد در گروهی برود اجازه دارد، چنانکه در کتاب «زاد المعاد» علامه ابن قیم رحمه الله می‌فرماید:

وَدَخَلَتْ خُزَاعَةُ فِي عَقْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَعَهْدِهِ، وَدَخَلَتْ بَنُو بَكْرٍ فِي عَقْدِ قُرَيْشٍ وَعَهْدِهِمْ، وَكَانَ فِي الشَّرْطِ أَنَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَدْخُلَ فِي عَقْدِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ، وَمَنْ شَاءَ أَنْ يَدْخُلَ فِي عَقْدِ قُرَيْشٍ دَخَلَ.

 

ترجمه: قبیله خزاعه در پیمان و عقد پیامبر صلی الله علیه وسلم داخل شد، یعنی: متحد پیامبر صلی الله علیه وسلم شدند و قریش متعهد گردیدند که علیه آنان اقدامی نکنند و نه از کسانی که به خزاعه حمله کنند، حمایت نمایند و قبیله بنی‌بکر در پیمان و عقد قریش داخل گردیدند، یعنی اینکه مسلمانان علیه بنی‌بکر اقدامی نخواهند کرد و از مهاجمان به بنی‌بکر حمایت نخواهند نمود و به دیگر قبایل نیز اجازه داده شد تا تصمیم بگیرند که با مسلمانان هم‌پیمان شوند یا با قریش.

 

مدتی بعد، شبی قبیله بنی‌بکر به قبیله خزاعه حمله کردند؛ چونکه بین آنان دشمنی دیرینه یی بود و در این حمله برخی از افراد بنوخزاعه کشته شدند و قریش در این حمله به‌طور پنهانی از بنی‌بکر حمایت کرده بودند، به همین دلیل، قبیله خزاعه در نماد شعر از پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم درخواست کمک کردند و از وی خواستند تا به پیمان وفادار بماند.

 

اینکه این عمل قریش نقض عهد (شکستن پیمان) شمرده می‌شد لذا پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم تصمیم حمله به مکه را گرفت که در نتیجه به همین دلیل بر مکه حمله نمود و آن را فتح کرد.

 

هدف بحث این است که هر نوع رابطه با کفار نه کفر است و نه هم حرام؛ و یاددهانی خوبی مسلمانان توسط کفار در موضوع خاصی نیز کفر محسوب نمی‌شود.

 

ادامه دارد…

Exit mobile version