پدیده داعش در واقع بر این تفکر استوار است که نباید در جهان نظامی برخواسته از اصول اسلامی برپا گردد مگر این که از مجرای اهداف آنها باشد.
و همین دیدگاه و تئوری را نیز بغاوتگران دارند، که نظام حاکم و یا هر حکومتی که به قدرت می رسد، باید از مجرای نظام ساخته و پرداخته آنها باشد.
هراس افکنی و عدم موجودیت امن سرتاسری در سایه نظام واحد، برای داعش قابل پذیرش نیست و این پدیده در اندیشه های بغاوتگرانی که امروزه سر بر آورده اند نیز مشاهده می شود.
در ریشه های فکری و اساسات اندیشه ای این دو گروه که در واقع دو روی یک سکه به شمار می روند، بقای نظام اسلامی که از سوی گروهی غیر از افراد خودشان باشد، قابل قبول و پذیرش نیست.
در حقیقت این دو گروه که در تار و پود آنها هراس و فتنه نهفته است، هرگز به بقای نظامی مردمی و دینی در یک واحد سیاسی راضی نیست، بناء اگر گاهی و یا هم زمانی بر خلاف نظام امارت اسلامی افغانستان سر بلند می کنند این قضیه به اندیشه و باور فکری آنها متعلق است.
چرا که به وجود نظامی پا برجا و مستحکم که از سوی غیر آنها اداره شود، راضی نبوده و این را برای خود ننگ و زندگی تحت سلطه آنها را عار می دانند، غیر قابل پذیرش است.
عوامل پیوند در میان این دو تفکر و حرکت:
1ـ عدم رضایت به نظامی حاکم و اسلامی
این دو گروه هرگز به این رضایت ندارند که گروهی غیر از آنها ولو اگر هم نظام آنها مطابق به دستورات ناب اسلامی باشد، در تحت سلطه آنها زندگی کنند و به عنوان بازوی نظام اسلامی قرار بگیرند.
بلکه هر دو گروه در پی این هستند که اگر نظامی بر پا می شود باید از مجرای باورها و تحت سلطه افراد خودشان و باورمندان آنها باشد، در این صورت برای آنها قابل پذیرش است.
این تفکر در واقع عقیم سازی گسترش اندیشه اسلامی در جهان می باشد، چرا که اگر هر گروهی به این تفکر باشد که باید من و من حاکم باشم و دیگران پیروان باور فکری و ایدیولوژیکی ما قرار بگیرند، هرگز به جایی نرسیده است.
2ـ عدم موجودیت باورهای ثابت
هر ازگاهی در حرکت ها و برنامه های این دو گروه مشاهده می شود که بر اساس تغییرات بزرگ جهانی آنها نیز تغییر کرده و حتی برخی از باورهای آنها تغییر می کند.
این اندیشه که بر اساس هر تغییر انسان باور و اندیشه اش را تغییر دهد، هرگز مورد قبول اندیشمندان اسلامی نبوده و نیست.
3ـ هدف وسیله را توجیه می کند
در باور مشهود از این دو گروه این به وضوح مشاهده شده است که در باور اینها هدف وسیله را توجیه می کند بدین معنا که برای رسیدن به هدف خود از هر وسیله ای استفاده می کنند.
گاهی خود را به یهود و گاهی هم خود را به استخبارات منطقه و فرا منطقه ای می سپارند که شاید از آن مجرا بتوانند به هدفی که دارند برسند.
در حالی که در اندیشه های اسلامی هیچ گاهی هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ بدین معنا که با وسیله کثیف و پلید نمی توان به هدفی پاک و مقدس رسید.