انجنیر عابد نظامی
افغانستان به دلیل موقعیت عالی جغرافیایی خود در طول تاریخ به مرکز اشغال مهاجمان و مستعمران مختلف تبدیل شده است که در این تاریخ کوتاه، اشغال سه ابرقدرت بزرگ؛ متجاوزان انگلیسی، روسی و آمریکایی قابل ذکر است.
در همین تاریخ (ششم جدی سال ۱۳۵۸ شمسی) روز هجوم ارتش وحشی روسیه به خاک پاک و مقدس افغانستان است که تعداد سربازان آنها به ۱۲۰۰۰۰ نفر میرسید!
در شامگاه ششم جدی، روسها به کمک حزب کمونیست سیاهچهره و وطنفروش به رهبری ببرک کارمل به قلمرو مقدس کابل حمله کردند و حفیظالله امین، رئیس جمهور وقت خلق را همراه با همکاران نظامی و ملکیاش کشتند که با این کار، باب داستان جدیدی در تاریخ افغانستان را تاسیس نمودند و متأسفانه مردم افغانستان تا امروز نتوانستهاند آن را جبران کنند.
زمانیکه متجاوزان روسی مسلح به فنآوریهای جنگی مدرن از جمله توپ، تانک، هواپیماهای جنگی و انواع تجهیزات نظامی وارد خاک افغانستان شدند، هیچ کس بهشمول غرب فکر نمیکرد که با آنها مقابله صورت گیرد اما چون در کابل مستقر شدند و به سوی جلالآباد حرکت کردند با ضربات سهمگین مجاهدین در منطقه ماهیپر مواجه شدند که با این کار انگیزه مرده جهاد و آزادی مردم افغانستان زنده شد.
بلی! همه جنرالهای جنگی، پژوهشگران نظامی و سیاسی این جنگ را خودکشی و حماقت میخواندند؛ اما فوج انقلابجوی افغان مسلّح به ایمان مقدس علیه سربازان اجیر چنان رزمیدند که همه تحلیلگران و پژوهشگران انگشت حیرت را به دندان گرفتند.
بلی! روسها به سرزمین پاک افغانستان حمله کردند اما افغانها با دست ظاهراً خالی و قوت ایمان، تمام غرور و امپراتوری مهاجمان روس را شکست دادند؛ روسها با شکستهای مسلسل روبرو شدند، بسیاری از سربازان آنها در اینجا کشته و زخمی شدند، مقدار زیادی پول و سلاح خود را در اینجا خرچ کردند، شوروی طاقت این هزینهها و جنگ طولانی را نداشت بنابر این تصمیم گرفت تا خاک افغانستان را ترک کند و سرانجام در سال ۱۳۶۷ آخرین سربازان آنها از خاک افغانستان بیرون شد و افغانها کشورهای متعددی را از بردگی روس نجات دادند، دیوار برلین منهدم شد و پیمان وارسا پایان یافت.
شایان ذکر است که برخی از کشورها بر اساس منافع مادی خود به مردم افغانستان دست کمک دادند که در مقام نخست آنها آمریکا، عربستان سعودی و پاکستان قرار داشت.
بلی! این جنگ چندان آسان نبود، روسها با کمک دولتهای کارمل و نجیب به جنایات و بمبارانهای خود ادامه دادند، اماکن ملکی و نظامی را ویران، خانهها و مساجد را بمباران و سراسر کشور را با خاک یکسان کردند، میلیونها افغان را شهید، میلیونها را معلول و میلیونها نفر دیگر را مجبور به مهاجرت کردند.
روسها نیز بذرهای تفرقه قومی، مذهبی، حزبی، زبانی و فرقهای زیادی را قبل از خروج در افغانستان کاشته بودند که در نتیجه آن تمام کشور ویران و آرمان مقدس جهاد که اجرای شریعت بود، با خاک همسان گشت و کارهایی را روس با تمام توان نظامی خود انجام داده نتوانست، متأسفانه خیلی راحت به دست آوردند.
پس از خروج روسها جنگ قدرت بین افغانها آغاز شد، چنان جنایاتی بر افغانها و افغانستان انجام شد که باعث شد مردم ظلمهای کمونیستها را فراموش کنند، وطن چور شد، با ناموس، مال و عزت مردم بازی شد، غارت و دزدی از همه جا شروع شد، زندگی مردم بدتر از مرگ شد، مدارس و مؤسسات آموزشی ویران و تعطیل شدند، ثروت وطن خراج و به کشورهای همسایه فروخته شد، کاسه صبر افغانها در حال لبریز شدن بود که ناگهان جنبشی به نام طالبان در قندهار شروع شد و با استقبال گرم افغانها روبرو شد. این حرکت در مدتزمان محدودی دامن شر و فساد را از کشور جمع کرد آن را بر کوهها و چالههای محدود کرد.
طالبان امنیت را تامین و از ناموس، ثروت و آبروی مردم حفاظت کردند، و اساس نظام اسلامی را که فصل جدیدی در تاریخ افغانستان گشود، گذاشتند.