عزیزالدین مصنف
یک مورخ عرب مینویسد: قبل از به وجود آمدن اسرائیل، در تاریخ حکومتی به نام اسرائیل وجود نداشت، زیرا آنها قبلاً حکومتی به این نام نداشتند، بن گورین نخست وزیر سابق اسرائیل میگوید: یهود چند بار برای تشکیل دولت تلاش کردند اما موفق نشدند تا اینکه کنفرانسی به رهبری تئودور هرتزول در شهر بال سوئیس برگزار شد تا گامهای نخست برای تشکیل دولت جدید برداشته شود.
هرتزل در سال ۱۹۵۷ کتابی تحت عنوان (دولت یهودی) نوشت و در آن از یهود خواسته بود تا برای خود در آرژانتین دولتی تشکیل دهند. (تاریخ الحرکة الصهیونیزم، دوکتور آلن تاير).
زمانی که هرتزل این کتاب را نوشت و یهودیان فلسطين را برای زندگی انتخاب کردند، هرتزل با عجله به ترکیه سفر کرد. در آن زمان سلطان عبدالحمید حاکم امپراتوری عثمانی در ترکیه بود، هرتزل در ازای دریافت پول هنگفت از سلطان عبدالحمید خواست تا فلسطین را به اسرائیل هدیه دهد اما این پیشنهاد توسط سلطان عبدالحمید رد شد.
هرتزل دوباره به انگلستان رفت و کشور مذکور را مجبور ساخت که صحرای سینا را برای یهودیان بگذارد و در نهایت چند مهندس انگلیسی برای بررسی صحرای سینا به آنجا رفتند اما صحرای سینا مکان مناسبی برای زندگی نبود از همینرو نقشههایی برای استعمار فلسطین را طراحی کردند، در این زمان بود که جنگ جهانی اول آغاز شد و همه جهان بهویژه یهودیان نگران آینده خود بودند.
در جنگ جهانی اول انگلستان کمی نا آرام بود و سعی میکرد آمریکا را به صحنه جنگ بیاورد و متحدی برای خود بیابد، از آنجائیکه آمریکا توسط یهودیان اداره میشد، انگلستان نیازمند یهود شد، برای اینکه یهود آمریکا را به جنگ جهانی اول وارد سازد باید انگلستان معاهدهای با یهود جهت به دست آوردن فلسطین امضا میکرد.
جیرالد کی سمیث میگوید: تنها چیزی که آمریکا را به شرکت در جنگ جهانی اول تشویق کرد صهیونیسم بود، این طرح که در خانهای در لندن طراحی شده بود پلانهایی توسط جیمز مالکوم برای پیشروی طراحی میشدند، جیمز مالکوم در خاطرات خود مینویسد: من یکی از کسانی بودم که آمریکا را به جنگ جهانی اول رساندم، او میگوید با نوشتن مقالات و سفرهای مختلف، کشورهای اروپایی را تشویق کردم که یهودیان را نادیده نگیرند، جلسات و نشستهای متعددی با یهودیان آمریکا برگزار کردم و در نتیجه توانستم آمریکا را در بهار ۱۹۱۷ میلادی به جنگ جهانی نخست وارد کنم.
حاییم وایزمن رهبر صهیونیستها، پس از تحت فشار قرار دادن روتشلیدبر، لوید جورج، ونستون، چرچیل و بلفورد آنها را متقاعد کرد که برای تشکیل حکومت یهودی سوگند وفاداری بگیرند. انگلستان که قبلاً چنین وعدههایی را به یهودیان داده بود به وزارت نظامی دستور داد که چنین میثاق و قراردادی بنویسد تا هم یهود راضی شوند و هم اعراب واکنشی نشان ندهند.
مالکوم در ادامه مینویسد: قبل از نگارش این معاهده من در دیداری با مارشال حداد، نماینده عربستان جریان این موضوع را اینگونه توضیح دادم که: چون با آمدن آمریکا، منافع هر دو کشور محفوظ است اعراب نباید قیام و شورش کنند، پس از آن بریتانیا از وایزمن رهبر صهیونیستها خواست تا وفانامهای بنویسد، وایزمن در خطاب به روچیلد یهودی از جاتب آرثر جیمز بلفور، وزیر امور خارجه انگلیس چنین نوشت: انگلیس با ایجاد کشوری برای یهود در فلسطین کاملا موافق است و انگلیس تلاش میکند تا برای سازماندهی این امور به تمام امکانات را به کار بگیرد. بعداً این معاهده به براندیس، قاضی واشنگتن تلگراف شد، پس از خشنودی براندیس معاهده توسط امور خارجه بریتانیا امضا شد و به روچیلد، سرمایهدارترین یهودی آن زمان، سپرد.
این معاهده در سال ۱۹۱۷ میلادی به امضا رسید اما مسلمانان با سقوط امپراتوری عثمانی و اشغال بیشتر فلسطین توسط یهودیان، در سال ۱۹۱۸ میلادی مطلع شدند. (خطر الیهودية العالمیه على الاسلام و المسیحیة صفحه ۲۳۹).
در دهه ۱۹۲۰ میلادی بریتانیا اعلام کرد که دولت فلسطین از نظامی به مدنی تغییر خواهد نمود، یهود بر اساس این اعلامیه نامهای را برای متحدان یهودی فرستاد که باید یک سازمان سیاسی و اداری جداگانه برای یهودیان ایجاد شود تا مهاجرتهای یهودیان را به نحو خوبی رهبری کنند، همچنین تصمیم گرفته شد که کابینهای برای سازماندهی یهودیانی که به فلسطین رفته بودند، ایجاد شود و مقدمات زمین و اسکان پناهندگانی را که به آنجا آمدهاند، انجام دهد، این معاهده در سال ۱۹۲۲ میلادی توسط سازمان ملل به تصویب رسید، پس از امضای این معاهده بریتانیا نماینده خود هربرت صموئل را به فلسطین فرستاد، صموئل پنجاه سال در فلسطین ماند و کارهای زیر را انجام داد:
✓ اسکان برای شصت هزار یهودی
✓ دادن پستهای مهم به یهودیان در نظام حکومتی
✓ گرفتن زمین از اعراب به زور و دادن آن به یهودیان
✓ واگذاری امور تجارت خارجی به یهودیان
✓ ممنوعیت مسلح شدن اعراب
✓ فراهم آوردن امکانات برای خرید اسلحه برای یهودیان.
به یهودیان کل جهان تابعیت فلسطین داده شد، اعراب ساکن فلسطین از شهروندی خود محروم شدند، از سوی دیگر یهودیان به خوبی از اسرائیل حمایت کردند از همینرو یک پایگاه نظامی قوی در کرانه شرقی اردن ایجاد کردند تا هیچ خطری برای یهودیان رخ ندهد.
(خطیر الهودید: ۲۴۲)
ادامه دارد…