شیرعلی «صابر کوچی» فرزند گلخان و نوه نوروزخان، باشنده قریه گماران ولسوالی ازره ولایت لوگر بود که در حال حاضر در قریه فارم چارد مخروبه ولسوالی بتیکوت ولایت ننگرهار زندگی مینمود، وی در خانوادهای متدین، مجاهد و جهاد پرور در زمان هجرت مٶرخ ۱۴۱۰/۲/۲۴ هجری قمری در پختونخوا دیده به جهان گشود.
تحصیلات دینی ابتدائیاش را نزد ملا امام روستا آموخت و تا صنف نهم به تحصیلات عصری پرداخت، اکثراً با علماء نشست و برخواست داشت از همینرو دارای فصاحت و بلاغت بود، وی مردی خوشخلق و داری پیشانی باز بود، با لهجه نرمی صحبت مینمود، به هر فردی جواب قناعتبخش میداد، به سخن طرف مقابل را با کمال میل و تعمق گوش میداد، در زمان صحبت نمودن از سرعت کار نمیگرفت، محبت بیحد و حصری با مجاهدین داشت، خداوند متعال به او ذکاوت زیادی عنایت کرده بود، در زمان جنگ به دوستان اطمینان میبخشید، کوه صبر و استقامت بود، بر دشمن از پا افتاده و اسیر مهربان بود، از تجربه زیاد کمین و تعرض برخوردار بود، حوصله زیادی داشت، گاهی اربکیها و اعضای داعش به او زنگ میزدند، حرفهای پوچ آنها را با کلمات اصلاحی پاسخ میداد و همیشه حقانیت امارت را به آنها میگفت.
اعتقاد عجیبی داشت که خداوند متعال همیشه او را در جنگ کامیاب میکرد، در آن زمان که مجاهدان بسیار اندک و پنهان بودند، این جوان شجاع برای اولین بار در منطقه باسول ولسوالی مهمندره دو امبی را از دشمن ترسو غنیمت گرفت، با این کار ضربه کوبندهای به دشمن وارد کرد و روحیه مجاهدین قوت گرفت، سپس مجاهدین با رشادت و شجاعت فراوان شروع به حمله بر دشمن کردند و در همان زمان از منطقه فارم چارد ولسوالی بتیکوت در حین کمین یک رنجر را از اداره مزدور به غنیمت گرفتند که روحیه مجاهدین با این کار تقویت شد. وی بر سرک عمومی تورخم_جلال آباد چکپاینت میانداخت، گاهی در این مسیر به کاروانهای اکمالاتی آمریکا و ناتو حمله میکرد، تمام منطقه را به تندور علیه دشمن تبدیل کرده بود، بههمین دلیل تمام توجه دشمن به صابر کوچی معطوف شد، برای اولین بار در منطقه هزار ناو ولسوالی مومنددره در زمان بازرسی از ناحیه دست مجروح شد.
نبردهای زیادی علیه داعش انجام داد، زمانی که داعش در بتیکوت ظاهر شد اولین نبرد با آنها را شهید صابر کوچی در منطقه داگی انجام داد و نبرد با شهادت دو تن از دوستان صابر کوچی به پایان رسید.
این زمانی بود که داعشیهای خوارج با استفاده از نام اسلام، خود را به لشکر مهدی منسوب میدانستند، از همینرو اعلان جنگ با آنها از جانب امیرالمؤمنین نشده بود، ایشان پس از نبرد با داعش به مسجد قریه باریکآب ولسوالی بتیکوت رفت که اعضای کمیسیون نیز در آنجا حضور داشتند، او با بلندگو اعلام کرد که سرکردگی گروه داعش را خوارج بر عهده دارد و همه شان خوارج هستند، هیچ کسی از او حمایت نکرد.
برای اولین بار داعش توسط شهید کوچی تقبلهالله به اسم خوارج نامیده شد که سپس به واقعیت تبدیل شد، این کار را میتوان به نشانه کرامت وی تلقی نمود، اولین قهرمانی بود که بدون حمایت سایر مجاهدین فقط با دوستان گروپ خود مناطق گستردهای از لاچپور تا چهاردی را از لوث ملیشههای داعش پاکسازی نمود، اولین خط نبرد با داعش را با کمک و همکاری دلگی خود ایجاد نمود، پس از یک نبرد قوی این منطقه به تصرف داعش درآمد، او خط دوم را در انبارخانه ساخت، پس از یک نبرد قوی دیگر این منطقه نیز به تصرف داعش درآمد و منطقه بر وی توسط ملیشههای داعش تنگ آمد، او مجبور شد از طریق یکی از دوستانش عقبنشینی تاکتیکی کند و ساحه مذکور را ترک کند، شهید به ولایت لوگر مسکن آباییاش رفت، در آنجا فقط وقت کافی صرف کرد تا دوستانش را علیه خوارج سازماندهی کند، در همین زمان داعش توسط مشورههای امیرالمؤمنین با شیوخ محترم خوارج نامیده شد و فتوای جنگی با آنها صادر گردید، شهید صابر کوچی با سایر دوستان مجاهد با شوق و علاقه فراوان به سمتوسوی ولایت ننگرهار به راه افتاد، به منطقه فارم دو بتیکوت آمدند، با آمدن شان ترسی در بین داعشیها ایجاد شد زیرا جنگهای انفرادیاش در مقابل داعش نیز داعش را مضطرب کرده بود اما این بار کمک سایر مجاهدین و فتوای امیرالمؤمنین مواردی بودند که خوابهای داعش را حرام میکرد.
شهید صابر کوچی تقبلهالله و دوستانش از منطقه فارم دو و حاجی امین با دوستانش از منطقه چکنوری ولسوالی لعلپور جنگ علیه داعش را شبهنگام آغاز کردند، تا صبح مناطق لاچپور، مشوانی، چاردهی، غازی آبادگری، تکیه انبار، خانه گره باوه باسول، هزارناو غزگی، گردی غوث و مناطق دیگر را تصرف کردند، تمام ساحاتی که در اطراف سرک عمومی تورخم_جلال آباد موقعیت داشتند از لوث خوارج پاکسازی شدند، شهید صابر کوچی، حاجی صاحب امین جان و سرپرست ولسوالی کماندر ستوری در این لحظه جهت تعیین مسئولین جدید به مناطق مفتوحه مشغول مجلس بودند که مورد حمله پهپادهای آمریکایی قرار گرفتند، به لطف پرودگار بزرگان نجات یافتند اما دو مجاهد و یک کودک خوردسال شهید شد. نامبرده یک شبی خواب دیده بود که در انبارخانه داعشیان را به زمین زده و او بالای سینههای شان نشسته است، این خواب او به واقعیت تبدیل شد و به یاری خداوند متعال داعش را شکست داد، بعد از این ولسوالی، برای پاکسازی ولسوالی رودات از ملیشههای داعش برنامهریزی کرد، در این زمان داعش برای فتح ولسوالی بتیکوت پلان داشت.
شهید مشغول رایزنی و مشوره با سایر بزرگان بود، مجاهدین در منطقه فارم چار تجمع کرده بودند که اذان صبح داده شد، در این هنگام یک موتر ترصد ملیشههای داعش که حامل داعشی به نام سپرغی بود، از ساحه “برو” آمد، مجاهدین بر اساس تاکتیکهای جنگی به این موتر چیزی نگفتند و اجازه عبور دادند، وقتی وارد ولسوالی بتیکوت شد آنجا مجاهدین کمین داشتند که محض ورود به ولسوالی توسط مجاهدین زنده دستگیر شد، سپس دو موتر نوع سراچه که حامل رهبران بزرگ خوارج بودند راه ولسوالی را در پیش گرفتند، مجاهدین تحت فرماندهی شهید صابر تقبلهالله در ساحه فارم چار منتظر بودند، به وقت طلوع آفتاب آنها نیز رسیدند، در کمین سنگین مجاهدین قرار گرفته و همه داعشیها کشته شدند. پس از کشتن این سرکردگان گروه مذکور با سقوط مواجه شد و پس از ده روز مجاهدین با یاری خاص خداوند ولسوالی رودات را نیز فتح کردند، پس از مدتی شهید کوچی تقبلهالله به دستور بزرگان ولسوالی حصارک رفت و با یاری خاص خداوند هشت پوسته امنیتی را فتح کرد، بالاخره در دهه اخیر ماه مبارک رمضان برای اینکه عید را در ولسوالی بتیکوت با خانواده و دوستانش سپری کند، مسیر ولسوالی مذکور را در پیش گرفت اما در بدو ورود به ساحه هاشم خیل ولسوالی خوگیانی در حمله یک پهپاد آمریکایی ساعت ۳ بعد از ظهر روز به تاریخ ۱۳۹۵/۴/۱۳ همراه با ۵ تن از دوستان خود به مقام بلند شهادت نائل آمد.
نحسبه کذلک و الله حسیبه!