نویسنده: ابو حماد الافغانی
چگونگی خوانشی که خوارج از قرآن داشتند، در محرومیت آنها از رسیدن به معرفتها، برکت ها و علوم قرآنی خیلی کارگر بود و تأثیر سختی برجای گذاشت. مکث کوتاهی روی این نکته، میتواند نمونه ای تفسیری شایستهای از سبب کج روی خوارج با وجود تلاوت بسیار کتاب الله ( جل وعلا ) و سبب رویگردانی آنان از هدایتها و برکتهای قرآنی، پیشکش کند.
علامه وزیر ابن هبیره ( رحمه الله ) روی همین نکته در مورد خوارج تمرکز نموده میگوید: «تلاوت قرآن که با شگاف و بی توازنی در عقیده همراه باشد، اصلاحگر نیست و نمیتواند تلاوتکننده را از خشم الله (عزوجل ) در امان نگهدارد. این مورد خیلی شایسته و روشن در «حدثاء الأسنان/ کمسن و سالان» و «سفهاء الأحلام/ بیحکمتان کمدرک» که در آخر زمان میآیند، وجود دارد» (الافصاح عن معانی الصحاح ۱/۲۶۲).
بلکه سعد بن ابی وقاص(رضی الله تعالی عنه ) در مورد آیه ای {يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ} (بسياری را سرگردان و ويلان ميسازد، و بسياری را راهنمایی مينمايد. و امّاالله (عزوجل) جز كج روان و منحرفان را با آن گمراه و حيران نمیگرداند) میگوید: «منظور آیه خوارج هستند» (تفسیر ابن ابی حاتم ۱/۷۰).
شیخ الاسلام ابن تیمیه ( رحمه الله) توضیح مهمی در مورد این آیه و دلالت آن دارند و میفرمایند: «{وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ} (و امّا الله ( عزوجل ) جزكج روان و منحرفان را با آن گمراه و حيران نمیگرداند) یعنی هر کسی که با قرآن گمراه شود فاسق است و این ذکر زشتیِ کسی است که با قرآن گمراه شده؛ پس فاسق است. بدین معنی نیست که از پیش فاسق بوده؛ برای همین سعد بن ابی وقاص(رضی الله تعالی عنه ) آن را در مورد خوارج تفسیر میکند و آنان را فاسق مینامد؛ زیرا با قرآن گمراه شدهاند و کسی که با قرآن گمراه شده فاسق است» (مجموع الفتاوی ۱۶/۵۸۸).
خوارج از روی قصد با دلایل وحی مخالفت نمیکردند، بلکه این کج روی نتیجه کج فهمی و جهل آنها بود؛ ابن تیمیه (رحمه الله ) مرکز مشکل خوارج را در تلاوت قرآن اینگونه بیان میکند: «بدعتهای آغازین مانند بدعت خوارج، سرانجامِ فهمِ نادرست از قرآن بود، از روی قصد با قرآن مخالفت نمیکردند؛ بلکه از آیات قرآنی چیزی را فهمیده بودند که قرآن بر آن دلالت و اشارهای نداشت» (مجموع الفتاوی ۱۳/۳۰).
علامه ابن حجر (رحمه الله ) میگوید: «برای آنها «قاری» گفته میشد؛ چون سخت در تلاوت و عبادت کوشا بودند، اما مشکل شان این بود که قرآن را به چیزی غیر از مراد الله (عزوجل) تفسیر میکردند، استبداد رای داشتند و خود را مستقل میشمردند، در زهد و خشوع تکلف به خرج میدادند و چیزهایی از این دست» (فتح الباري ۱۲/۲۸۳).
با این توضیح، انگیزههای گرفتاری آنان در دام تکفیر نادرست و مباحشمردن خون حرام، همین جهل، کمعلمی، عجله، کمعقلی و سبکمغزی بود. تلاوت جاهلانهی آنان که بر قرآن سایه افگنده بود، از آنان میطلبید مخالفان مسلمان خود را بیسبب و بیعلت تکفیر کنند؛ سپس ریختن خون مسلمانان را به ناحق مباح بشمارند.
خوارج در گذشته و در طول تاریخ به سبب تنگ نظری و جهالت درسنجش مصالح ومفاسد دچار خطا می شوند و از گمراه ترین طوایف درمسائلی، سیاست شرعی،احکام رده،تعریف اسلام و… می باشند.
و جماعت های در این طایفه وجود دارند که اصلاً سیاست شرعی ومراعات مصالح و مفاسد را امری بی اهمیت می دانند از این رو غالبا و جود این چنین جماعت ها یا افراد سبب آشکار شدن اسرار مسلمین و جماعت های جهادی و دعوتی برای دشمنان می شود.
این دسته از آنجا که در اندازه گیری مصالح و مفاسد ناتوان هستند و کوته بینی و عدم در نظر گرفتن عواقب کارها و کج فهمی وسطحی نگری در فهم نصوص و عدم درک صحیح در واقع ندانسته بزرگترین خدمات را برای دشمنان دین اسلام انجام می دهند.
به طور مثال: ترور بزرگانی که جز بر خیر و نیکی شناخته نمی شدند از سیدنا علی ( رضی الله عنه ) تا عصر حاضر که به بهانه های مختلف و نام های مختلف ایشان را نام گذاری کرده و بسبب همان نام گذاری آنان را تکفیر نموده سپس به شهادت می رسانند.
معمولا اهل غلو دربین شان صاحب نفوذ هستند و بهترین محیط برای کاشتن جواسیس و منحرفین می باشد چرا که هر محیطی که میزان سنجش در ان از مسیر قران و سنت منحرف شده باشد در شناخت دوست و دشمن نیز دچار خطا می شود.
حالا شما مخاطبان گرامی:!
حالات خوارج آن زمان که در اقوال علماء بیان شده است و عملکرد (باغیان داعشی) را در این زمان، با هم مقایسه کنید!