ارزش اقتصاد در نظام اسلامی!

عزیز باران

اسلام به عنوان یک دین کامل و قانون الهی، به تمام جنبه‌های نظم و پیشرفت انسانی در جامعه به‌طور منطقی توجه کرده و هیچ بُعدی را در ابهام رها نکرده است. یکی از این ابعاد، ارزش اقتصاد در نظام اسلامی و خارج ساختن پیروان خود از فقر است. از همین‌رو، نظام اقتصادی اسلام و ارزش اقتصاد در اسلام، بسیار بلند و مهم شمرده می‌شود. برای تنظیم این بخش، یک سیستم اقتصادی برتر وضع کرده، اصول و قوانین مشخصی ارائه نموده و حتی بر نظام‌های اقتصادی کشورهای غیراسلامی نیز تأثیر گذاشته است. هدف بزرگ آن نجات مسلمانان و جوامع اسلامی از فقر و تکیه بر خود است.

از آنجا که موضوع نظام اسلامی برای هر مسلمان روشن و ساختار آن شناخته‌شده است، لازم است که در اینجا در مورد آن بحث کنیم. پیش از ورود به بحث، لازم است که ابتدا تعریفی از “نظام” و “اقتصاد” ارائه دهیم.

واژه نظام در لغت از کلمه “نظم” گرفته شده و به معنای ترتیب، تألیف، روش، راه، عادت، هدایت و استقامت است. در اصطلاح، مجموعه‌ای از قوانینی است که تمام امور فکری، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تعلیمی و… را سازمان‌دهی می‌کند. از سوی دیگر، اقتصاد از ریشه “قصد” گرفته شده و به معنای آسانی و میانه‌روی در امور است. در اصطلاح، قواعد و اصولی است که در چارچوب شریعت اسلامی، درآمدها، هزینه‌ها و راه‌های پیشرفت جامعه و فرد را در بخش‌های مختلف بررسی می‌کند.

بنابراین، نظام اقتصادی اسلام مجموعه‌ای از قواعد کلی است که برای تنظیم زندگی اقتصادی، حل مشکلات اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی وضع شده است، تا فرد را به سعادت و جامعه را به مقام آرمانی (جامعه فاضله) برساند؛ همان هدفی که همه پیامبران و امامان الهی در طول تاریخ برای آن تلاش کرده‌اند. برخی علما نظام اقتصادی اسلام را مجموعه‌ای از احکام، قواعد و ابزارهایی می‌دانند که در جهت اجرای برنامه‌های اقتصادی جامعه اسلامی، حل مشکلات اقتصادی در بخش‌های تولید، توزیع و تبادل و همچنین تقسیم ثروت، مالکیت و تصرف به کار می‌روند.

احکام نظام اقتصادی اسلام به دو بخش تقسیم شده‌اند که احکام ثابت و احکام متغیر نامیده شده است. احکام ثابت اقتصادی آن‌هایی‌اند که بر اساس نصّ صریح قرآن و سنت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم تثبیت شده‌اند؛ مانند حرام بودن ربا، شراب و گوشت خوک. در احکام متغیر، شرایط زمان و مکان در تصمیم‌گیری نقش دارد؛ مانند موازنه بین درآمدها و هزینه‌های دولت.

نظام اقتصادی اسلام بر یک مثلث خاص استوار است که در آن شخص، مالک و افراد جامعه جای دارند. منبع اعتقادی آن از توحید و پرستش ذات یگانه الهی گرفته شده است؛ زیرا در هر معامله اقتصادی و داد و ستد، رضایت خداوند و احکام او مدنظر قرار می‌گیرد. در نظام اقتصادی اسلامی، درباره حلال و حرام تنها بر پایه جلوگیری از فساد و جلب منفعت بحث می‌شود.

در ویژگی‌های عبادی، هر معامله اقتصادی عبادت محسوب می‌شود و ترک معامله نادرست نیز عبادت است. در کنار معاملات، نظارت داخلی در نظام اقتصادی اسلام در واقع نظارتی ایمانی است و هر فرد مؤمن بر اساس ایمان خود، در داد و ستد اقتصادی، راستگویی و صداقت را رعایت می‌کند.

اقتصاددانان اسلامی برای اقتصاد چهار اصل زیر را تعیین کرده‌اند:
۱_: درک دستور خداوند در خصوص روش به‌دست آوردن مال و جلوگیری از آن.
۲_: داشتن دیدگاه صحیح نسبت به کسب حلال و پرهیز از حرام در پیروی از این دستور.
۳_: آگاهی از حکم الهی در مورد راه‌های جلوگیری از هزینه‌های بی‌جا و ناصحیح.
۴_: داشتن دیدگاه درست در دوری از راه‌های بی‌ثمر و پرهزینه.

در نظام اقتصادی اسلام در مورد واردات، هزینه‌ها، تجارت، سرمایه‌گذاری، مشروعیت اقتصادی و عدم مشروعیت آن، آیات متعددی در قرآن وجود دارد؛ همچنین در احادیث نبوی نیز رهنمودهای اقتصادی فراوانی وجود دارد. اسلام فرمان داده که انسان از فقر و تهی‌دستی نجات یابد و از آن بگریزد.

یکی از بحث‌های مهم در اقتصاد اسلامی، موضوع مالکیت و منابع است. مالکیت عمومی شامل همه زمین‌های دولتی، نهادهای دولتی، مؤسسات عمومی و سایر اموری است که به دولت مربوط می‌شوند و برای خدمات عمومی یا اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرند. منابع طبیعی شامل زمین، مواد اولیه وابسته به خشکی، معادن، آب‌های طبیعی، جنگل‌ها، دریاها، منابع حیوانی و گیاهی، انرژی و مواد شیمیایی هستند.

در کنار آن‌ها، عواید عمومی نیز قرار دارند؛ مانند درآمدهای دولتی حاصل از شرکت‌ها، مؤسسات عام‌المنفعه، اوقاف (اموال وقف‌شده)، زکات، جزیه، غنیمت، اموال بی‌صاحب و عشر. در دسته دوم، منابع مالکیت فردی نیز قرار می‌گیرند که بخشی از اقتصاد اسلامی را شکل می‌دهند؛ مانند تجارت، مزدوری، کشاورزی و دامداری، آبادسازی زمین، صنعت، حقوق، هدیه، وصیت و ارث، مهریه زنان، زکات و صدقات برای نیازمندان.

ویژگی برجسته و ارزش بالای نظام اقتصادی اسلام این‌ست که سرپرستی فقرا، یتیمان، مظلومان و افراد بی‌پناه را برعهده گرفته و تأمین زندگی آن‌ها – حتی غیر مسلمانان – را در چارچوب نظام اجتماعی خود فراهم کرده است. در عین حال، برای آموزش کار، حرفه و توان‌مندسازی آن‌ها نیز برنامه دارد.

اگر به تاریخ اسلام بنگریم، تجارت در آن مقام بلندی داشته است. اکثر مسئولان حکومت اسلامی برای تأمین نیازهای خانواده و معیشت، به جای استفاده از بیت‌المال، به کسب‌وکار و تجارت روی آورده‌اند و روزی حاصل از دست‌رنج خود را برتر دانسته‌اند. همچنین در زمان پیامبران گذشته، اکثر پیامبران برای تأمین هزینه‌های خانوادگی، حرفه یا شغلی داشتند.

با توجه به این توضیحات، باید گفت که جامعه اسلامی باید در کنار سایر قدرت‌ها، از نظر اقتصادی نیز قدرت‌مند و نیرومند باشد تا هم به‌سوی رشد و توسعه حرکت کند و هم برای جهاد، مبارزه و در مجموع، تبلیغ و حفظ دین خود، از نظر مالی بر خود متکی باشد. اگر از نظر اقتصادی ضعیف باشد، حفظ عقیده و ارزش‌های خود دشوار می‌شود و از تقلید و پیروی از دیگران در امان نخواهد ماند.

در عصر حاضر، یکی از ابزارهای قوی اشغال و استعمار، سلطه اقتصادی است. زیرا یک کشور اقتصادی نیرومند، کشور ضعیف‌تر را در معاملات مالی زیر نفوذ قرار می‌دهد و آن را به بدهکاری و نیازمندی می‌کشاند. اما از آنجا که نظام اسلامی و جامعه اسلامی منابع گسترده و راه‌های زیادی برای تأمین اقتصادی دارند، می‌توانند تنها با تکیه بر اقتصاد مشروع و درآمدهای مالیاتی، بدون نیاز به کمک‌ها و وام‌های بیگانگان، اداره شوند.

Exit mobile version