از ادعا تا عمل؛ نگاهی به عملکردهای ننگین خوارج عصر! بخش دوم

اسامه نهضت

در بخش نخست این سلسله مقالات گفتیم که در این مجموعه به مقایسه میان ادعا و عمل خوارج می‌پردازیم و به یاری خدای متعال؛ حقیقت ادعاهای پوچ آن‌ها را برای خوانندگان گرامی روشن خواهیم ساخت.

برای امت اسلامی روشن و واضح است که خطرناک‌ترین سلاح خوارج داعش برای فریب مسلمانان و کشاندن آنان به صف باطل؛ سخنان زیبا و احساس‌برانگیزی است که در قالب آیات قرآن کریم و احادیث نبوی ارائه می‌شود، سخنانی که در ظاهر به مفاهیم مقدسی چون جهاد، شهادت و خلافت تکیه می‌کنند اما در پشت این واژه‌های فریبنده؛ چیزی جز افراط‌گرایی، تکفیر مسلمانان، ریختن خون بی‌گناهان و ضربه‌های سنگین بر صفوف مجاهدین واقعی امت وجود ندارد.

ابو محمد العدنانی هنگامی که به‌عنوان سخنگوی «دولت اسلامی» (نام پیشین داعش، پیش از اعلام خلافت) منصوب شد، در نخستین بیانیه‌اش که در ماه رمضان سال ۱۴۳۲ هـ.ق. تحت عنوان «إنّ دولة الإسلام باقیة» منتشر گردید، از جایگاه بلند «امارت اسلامی» یاد کرد و مسلمانان مظلوم را به هجرت فراخواند تا زیر پرچم ملا عمر رحمه‌الله گرد آیند.

او آن زمان چنین گفته بود:
«إلى جميع المجاهدين عامةً في شتّى بقاع الأرض, ولا يسعني إلا أن أخص منهم الجبل الأبيّ الأشم والبحر الحمي الخِضم, بأبي هو وأمي, الشيخ الفاضل الملا عمر مع بشتونه والطالبان, صخرتنا القوية وقلعتنا العصية. يا من ظُلِمتَ ارحل إلى الملا عمر — وقفاته عدلٌ ورشدٌ نادرُ. بشتونه والطالبان حماتنا — قد عاهدوا الرحمن أن لن يغدروا. لن يُخذل الإسلام لا — ما دامت الأرواح فيهم أو دماءٌ تقطرُ».
«به همهٔ مجاهدان در هر جای جهان و به‌طور خاص به آن کوه سرفراز و دریای پرخروش، پدر و مادرم به فدایش، شیخ فاضل، ملا عمر همراه با پشتون‌ها و طالبان، صخرهٔ استوار و دژ شکست‌ناپذیر ما، ای کسی که مظلوم واقع شده‌ای، به‌سوی ملا عمر هجرت کن—ایستادگی‌هایش نمونه‌ای نادر از عدل و هدایت است. پشتون‌ها و طالبان نگهبانان ما هستند—آنان با خداوند رحمن پیمان بسته‌اند که هرگز خیانت نکنند، اسلام شکست نخواهد خورد—تا زمانی که در وجودشان جان باشد یا قطره‌ای خون از بدن‌شان بچکد.»

این سخنان صریح بیانگر موضع آغازین داعش در برابر امارت اسلامی است، به‌ویژه در دورانی که آن‌ها هنوز خلافت خون‌بار خود را اعلام نکرده بودند و حتی پای‌شان به افغانستان نرسیده بود؛ اما این موضع به‌سرعت و به‌گونه‌ای کاملاً متضاد، برخلاف شعارهای ظاهری خودشان دگرگون شد.

بلی! هرچند داعش در آغاز، امارت اسلامی را نمایندهٔ واقعی اسلام می‌دانست اما زمانی که خواسته‌های ناحق‌شان از سوی امارت اسلامی رد شد، آن‌ها مجاهدین امارت را تکفیر کرده و خون‌شان را مباح شمردند.

همین لحظه بود که فاصلهٔ میان ادعا و عمل‌شان «از آسمان تا زمین» رسید؛ از ستایش و مدح به تکفیر و انفجار رسیدند، همان خوارجی که دیروز امارت اسلامی را دژ شکست‌ناپذیر اسلام می‌خواندند، امروز آن را به بزرگ‌ترین هدف حملات خود تبدیل کرده‌اند و مجاهدین امارت را مرتد، منافق و دشمن اسلام می‌دانند، تنها به این دلیل که آنان حاضر نشدند زیر پرچم خودساختهٔ داعش سر خم کنند.

این تغییر ناگهانی و متضاد، حقیقتی تلخ و پُر از عبرت را نمایان می‌سازد: خوارج داعش نه عقیدهٔ ثابت دارند، نه اصل یا معیار شرعی مشخصی؛ بلکه هرکس با آنان بیعت کند، مسلمان و مجاهد شمرده می‌شود، و هرکس از بیعت با آنان سر باز زند، کافر و سزاوار ریختن خون دانسته می‌شود. این راهی بس خطرناک است که چهرهٔ خوارجِ قدیم را با شکلی نو، دوباره زنده کرده و تهدیدی جدی برای اسلام و امت اسلامی به شمار می‌رود.

بنابراین، شناخت چهرهٔ واقعی این گروه منحرف و افشای تناقضات آشکارشان، برای اهل بصیرت و دلسوزان امت، یک مسؤولیت شرعی و ضرورتی اجتماعی است.

Exit mobile version