طاهر احرار
غربیها نقشهای در زون شرق افغانستان تحت نام حنفیت و سلفیت را طراحی نمودند، به جای اینکه احناف با آنها (سلفیها) بحث و مناظره نمایند بال امارت اسلامی را بیشتر تقویت بخشیدند و درک نمودند تا زمانیکه این فتنه از بیخ و ریشهاش نخشکد به درد سری برای ملت مبدل خواهد شد.
در کنار این نقشه، امریکا در شمال افغانستان نقشه دوم را نیز طراحی نمود که داعشیهای خوارج را با هلیکوپتر و هزاران موتر زرهی انتقال دادند، سپس به دعوای دیگری تحت نام پشتو زبان و فارسیزبان دامن زدند که این مردم خود را تاجیک معرفی میکردند، در واقع این کارشان به معنای سوق دادن افغانستان به سوی جنگ قومی بود، نظام قراردادی حاکم نیز چنان اشتباهات بزرگی را مرتکب شده بود که افغانستان را برای این تفرقه و جنگ آماده کرده بود.
اگر رهبریت عاقلانه امارت اسلامی افغانستان نمیبود نزدیک بود افغانستان به یک بحران قومی فرو رود اما خدا را شکر این کار اتفاق نیفتاد؛ بزرگان هر دو جانب را دعوت دادند و آنان را از اهداف و سیاست این فتنه در جریان گذاشتند.
داستان در شمال به این حد رسید که هر گاه مردم محلی برای حمایت از امارت اسلامی بیرون آمدند، پس از جنگیدن با داعش آنها را مجبور به فرار کردند، سربازان نظام غلام با هلیکوپتر آمدند، افراد داعش را به مکانهای امن انتقال دادند و از رهبرانشان در هتلهای کابل میزبانی مینمودند.
هدف آمریکا این بود که افغانستان را مانند عراق در بحران جنگهای داخلی غرق نماید؛ بحرانی که هرگز پایان نخواهد یافت، اراده داشتند در افغانستان در امن باشند و نظام قراردادی حاکم با ناموس مردم بازی کند، اما افغانها همچنان اتحاد خود را حفظ کردند؛ به امریکا، متحدان و پیمانکاران وی ضربهی سنگینی زدند، شما دیدید که در جریان فتح بیشتر ولایات فارسیزبان قبل از ولایات پشتو زبان فتح شدند، این کار نتیجه علم و تجربه همین مردم بود که کشور را به جای تجزیه نمودن؛ مستقل و متحد نمودند.