غزه؛ سرزمین شجاعت، ایثار و فداکاری!

علی انصار

اسلام دین پرافتخاری است که به پیروان خود توصیه به شجاعت، ایثار و فداکاری می‌کند. اسلام دین قربانی است و سختی‌ها و آزمایش‌ها را می‌طلبد، زیرا بنیان و اساس اسلام بر همین قربانی‌ها استوار شده است. کسی که اسلام را آورد قربانی داده است، کسی که آن را پذیرفت نیز مشکلات را متحمل شده است، کسی که از دیگران پیشی گرفت خود با دشواری‌ها مواجه شد و کسانی که بر اسلام باقی ماندند نیز از بزرگ‌ترین امتحان‌ها گذشتند.

این اصول به تدریج به طبیعت تبدیل شدند؛ به طوری که هرچه اسلام زمان بیشتری را پشت سر گذاشته است، بیشتر با قربانی‌ها همراه بود. هر صفحه از تاریخ اسلام با قربانی‌های یک پیرو، قوم و یک جامعه زرین شده است. در هر دوره‌ای کسانی بودند که اسلام را حفظ کردند، آن را بپذیرند و به دیگران برساندند.

این ملت‌ها، گروه‌ها و افراد اگرچه تعداد کمی داشتند اما در شجاعت و ایمان قوی بودند و ارتش‌های بزرگ را شکست دادند، از مراحل سختی عبور کردند و کشتی اسلام را به ساحل نجات رساندند. شاید تصور می‌کردید که ۳۰۰ نفر صحابه‌ی جنگ بدر هستند یا ارتش ۳۰۰۰ نفری خالد که در برابر ۱۰۰ هزار نفر ارتش شرحبیل پیروزی می‌آورد. این اتفاقات رخ می‌داد و انسان‌های کم‌تعداد قدرت‌های عظیم را می‌شکستند.

در دوران اولیه اسلام شخصیت‌هایی چون عمر، ابوبکر، عثمان، علی و خالد (رضی الله عنهم) از دیگران پیشی گرفتند. در دوران میانه شخصیت‌هایی چون محمد بن قاسم، طارق بن زیاد، قتیبه بن مسلم، یوسف بن تاشفین و صلاح‌الدین ایوبی به اوج رسیدند. در دوران معاصر، مردان بزرگی از افغانستان، جزیره العرب، شام و مردم قدس اسلام را حفظ کردند. این ملت‌ها نه تنها برای اسلام فداکاری کردند، بلکه زمین‌هایی را که در دست کافران بود، با نور اسلام و شریعت پاک خداوند روشن کردند.

غزه نماد و الگویی از شجاعت است. این سرزمینی است که در اوج فقر، بی‌کسی و تنهایی عظمت قدس و دین پاک اسلام را حفظ کرد. در حالی که جنگی تقریباً ۵۰۰ روزه در آن جریان داشت، جنگی که هر روز صدها نفر شهید می‌شدند و شهر رنگارنگ غزه به گورستان و ویرانه تبدیل شده بود، زیر هر دیواری یک کودک شهید بود، بر فراز هر خرابه یک پدر پیر ایستاده بود و از هر سنگ بوی خون یک قهرمان شناخته‌شده به مشام می‌رسید.

در غزه مساجد، امامان، طالبان، کتاب‌ها و قرآن‌های کریم به طور جداگانه شهید می‌شدند. در هر حیاط مسجد صفحاتی از قرآن کریم پراکنده بود یا به سینه شهیدان خون‌آلود چسبیده بود. در هر خانواده‌ای از غزه، چندین شهید وجود داشت، خانواده‌هایی بودند که از بیست نفر فقط یک کودک باقی مانده بود و حتی خانواده‌هایی بودند که به طور کامل شهید شدند.

مردم غزه تنها از بمباران و جنگ شهید نمی‌شدند، بلکه از گرسنگی، تشنگی، ترس، تنهایی و سرما نیز شهید می‌شدند. این شهری متفاوت بود؛ جایی که هیچ‌کس نمی‌خندید، جایی که تنها صدای شیون و گریه به گوش می‌رسید.

غزه تنها بود، تمام امت خواب بود، هیچ‌کس صدای گریه‌های آن را نمی‌شنید، برخی ناتوان بودند، برخی از ترس دیگران کاری نمی‌کردند و وجدان‌های برخی دیگر خواب بود. خلاصه اینکه هیچ دستی جز قوت خدا به کمک غزه نرسید اما ‌‌‌‌…!

این قهرمانان استقامت داشتند، جنگیدند، کم بودند، از فناوری و امکانات بی‌بهره بودند اما همچنان ایستاده بودند. شجاعت به آنان از صلاح‌الدین ایوبی به ارث رسیده بود. یحیی سنوار شهید می‌شد، بدنش از زخم‌ها پر بود و زمانی که بدون‌سرنشین آمد، تنها یک چوب در دست داشت و به سوی بدون‌سرنشین دشمن زد.

مردم غزه مانند یحیی سنوار بودند، با چوب پهپادها را می‌شکستند. بله! آنها شکست دادند، دهان و بینی ارتش صهیونیستی را شکستند، همان ارتشی که دیروز غزه را به جهنم تبدیل کرده بود، امروز برای معاهده به “بله” و “نه” منتظر بود. فضایی شگفت‌انگیز بود، همه حیران بودند که چگونه چنین گروهی از انسان‌های ضعیف می‌توانند اینقدر قدرت‌مند را شکست دهند؟

اما تنها مؤمنان می‌دانستند که راز این پیروزی در ایمان قوی است. این راز جهاد است، این برکت ایثار و فداکاری است که این پیروزی‌ها را به مسلمانان عطا می‌کند.

Exit mobile version