نویسنده: عزیزالدین مصنف
بیانیه بالفور:
بالفور بیانیهای تاریخی برای یهود بود که توسط وزیر امور خارجه بریتانیا به نمایندگان پارلمان بریتانیا و والتر روتشیلد، سیاستمدار یهودی در ۲ نوامبر ۱۹۱۷ میلادی نوشته شده بود، بر اساس بیانیه مذکور، بریتانیا به یهودیان وعدههای پنهانی مبنی بر اینکه آنها کشوری جدید و مستقل برای یهودیان بسازند، یهودیان را در سرکوب فلسطینیان یاری کنند، راههای مهاجرتهای اضطراری یهودیان را باز کنند و در به دست آوردن ملکیت فلسطین به یهودیان کمک و همکاری کنند، داده بود.
حمایت انگلیس از این بیانیه مورد تایید آمریکا قرار گرفت و در نتیجه فلسطین را به امواج وحشی دریای طوفانی محول ساخت. پس از تسلط انگلیس بر فلسطین این سرزمین مقدس هدف نقشههای شوم یهود قرار گرفت؛ به این روش که یهود نقشههای خود را در اختیار ژنرالهای انگلیسی قرار میداد و آنها با زور تفنگ و شمشیر در سرزمین فلسطین اجرا میکردند.
علاوه بر نابسامانیهای مذکور در سالهای (۱۹۱۹_۱۹۲۳) ۳۵۰۰۰ یهود دیگر وارد سرزمین فلسطین شدند که با هجوم مذکور جمعیت یهود به ۱۳ درصد افزایش پیدا کرد اما باز هم یهود همچنان بر ۳ درصد فلسطین بهسر میبردند.
چون تعداد یهودیان روز به روز در حال افزایش بود انگلستان با استفاده از فرصت، برخی تغییرات ملکی را در درون فلطسین ایجاد کرد که:
۱- مناطقی را که یهود بر آن حکومت داشتند، همانطور که بودند به یهود واگذار کردند، به یهودیانی که در این سرزمین جا نمیشدند در مناطق مسلمانان اسکان داده و برای آنها کمپهای مهاجرتی ساختند، علاوه بر آن زمینهای کشاورزی مسلمانان را در میان یهودیان تقسیم کردند.
۲- بقیه اراضی با مسلمانان بود، اما وقتی تازه مهاجران یهودی میآمدند، انگلیسیها آنها را در بین مسلمانان ادغام میکردند.
مناطقی را که مسلمانان چندین قرن در آنجا زندگی میکردند، بین یهودیان تقسیم کردند، با وجود این همه نابسامانیها، دولت انگلیس در سرکوب نمودن مسلمانان کاملاً با یهود همکاری داشتند، یهودیان هر جایی را که میخواستند میتوانستند آزادانه سفر کنند، تمام امکانات زندگی را برای شان فراهم کرده بودند و دقیقاً از همینجا تقسیم و اشغال فلسطین آغاز شد.
با افزایش یهودیان، فلسطینیها با مشکلات شدید اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مواجه شدند، همان بود که در هفت شهر بزرگ فلسطین کنفرانسهایی علیه بیانیه بالفور برگزار شد، از یکسو انگلستان ظاهراً خود را در مخالفتهای مذکور دخیل نمیدانست اما از سوی دیگر قدرتهای سیاسی را از مسلمانان غصب کرده و به آنها اجازه شرکت در فعالیتهای سیاسی را نمیدادند.
نخستین کنفرانس در ۱۹۱۹ میلادی در القدس برگزار شد، از همانجا حرکتهای سیاسی مسلمان آغاز شدند اما چه فایدهای داشت؟ آب از حلقوم گذشته بود، مسلمانان تاهنوز در خواب بودند، از اهداف شوم کفار بیخبر بودند، چند سال زندگی آرامی داشتند، در این سالها به جای سر و صداهایی شمشیر به موسیقی، فلسفه و سایر اعمال غیرشعوری خو گرفته بودند، به جای ایدئولوژی جهاد به تئوری دروغین بشردوستی سر تکان میدادند اما وقتی نسیم عاطفه بر ایمان بوزد خاکستر کهنه دوباره اخگر و شعله میشود، فلسطینیان چون حمایت دولت انگلیس از یهود را دیدند هیچ مصلحت دیگری جز شمشیر انتخاب نکردند، از همینرو فلسطینیان در شهر یافانای فلسطین با یهود جنگیهای سخت و خونینی انجام دادند و در شهر نابلوس طی یک کنفرانس بزرگ خواستار اعمال محدودیت اقتصادی بر یهود از جانب سازمان ملل شدند اما هیچ عکسالعملی از طرف سازمان ملل صورت نگرفت، خود فلسطینیها دست به کار شدند، در سال ۱۹۲۲ میلادی جهت از بین بردن این فاجعه عمیق و بزرگ شورای عالی اسلامی در القدس ایجاد شد که حاج امین الحسینی، مفتی اعظم قدس به عنوان رهبر آن انتخاب شد.
یهود دست روی دست نگذاشتند بلکه بر هر حرکت سیاسی مسلمانان نظارت داشتند، همزمان با تأسیس شورای مسلمانان، هاگانا، سازمان سیاسی یهود اعلام موجودیت کرد، سازمان مذکور با همکاریهای مخفیانهای انگلستان تمام حالات را از هجرت یهود تا کنون رهبری مینمود، اگرچه فعالیتهای جنبش تروریستی هاگانا از سوی سازمان ملل غیرقانونی اعلام شده بودند اما بازهم هم مخفیانه از طریق انگلستان برای نجات یهود به آنها کمک میکرد، انگلستان با یهود همکاری دیگری نیز کرد که به هیچ مسلمانی اجازه نمیداد در خانهاش اسلحه نگه دارد؛ اگر در خانه کسی سلاحی در حین تفتیش پیدا میشد با شکنجه شدید مواجه میشد. تحریمهای سیاسی و غصب قدرت نظامی از یکسو و فعالیتهای شیطانی یهودیان از سوی دیگر چیزهایی بود که زمینه را برای اشغال فلسطین فراهم کرد.
ادامه دارد …