نویسنده: عبدالله مسلم
همانندیکه دجال چشم راستشان کور است و حقیقت را نمیبینند همینطور داعشیان امروزی همه مسلمانان و مومنین واقعی را به دور از حقیقت و جهنمی میبینند، کشتن شان را واجب و مال و خانواده شان را برای خود مباح میدانند.
بلی: برای یک خارجی/داعشی شرط نیست که از هنگام تولد و پیدایش اش خارجی/داعشی باشد، تا آنکه بساده گی بالای آن حکم خارجی بودن مرتب شود و از جمله خوارج/داعش شمرده شود بلکه این صفت کسبی میباشد و گاهی چنین شخص مدت های طویلی از عمرش را پشت سر گذشتانده و از میان اهل سنت و جماعت میباشد اما بعداً تحت تأثیر عوامل و اسباب کسب و حصول علم بشکل خطایی آن، و یا بسبب محیط و احوالی که شخص در آن زندگی دارد، این خصلت (خارجی بودن) را کسب میکند، تا جائیکه این خصلت او را در خود میپیچاند و به انحراف و گمراهی فکری و عقیدوی میکشاند، و آنگاهست که او خارجی ویا برعکس مرجئی میگردد ویا اینکه صفت، خصلت، منهج و مشرب سائر اهل بدعت و هواء را بخود میگیرد و ناخود آگاه به مانند عمل آنان عمل میکند و به اخلاق و رفتار آنان متصف میشود!
چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید: (فوالذي نفسي بیده إن أحدکم لیعمل بعمل أهل الجنة حتی ما یکون بینه و بینها إلا ذراع، فیسبق علیه الکتاب، فیعمل بعمل أهل النار فیدخلها). متفق علیه.
ترجمه: قسم به آن ذات كه جان من بدست اوست، که یكی از شما عمل اهل جنت را انجام میدهد، تا آنكه بین او و بین جنت فاصله یك ذراع باقی نمی ماند، اما كتاب ( قضا و قدر ) بر او سبقت جسته، و او عمل اهل جهنم را انجام میدهد و داخل آن میگردد.
افراط، سختگیری، جهالت، ظاهر بینی، محیط ناسالم، دوستان ناآگاه و دوری از علم و علماء از جمله عواملی اند که باعث بوجود آمدن گروه های همچو خوارج میگردد.
بلی! جماعات و گروه ها به مانند افراد؛ نیز اکثراً در هنگام نشأت و ابتداء خویش در فطرت سالم میباشند با وجود اهمالات و اشتباهات و عدم التفات به ارزش های صحیح شرعی… اما همین اشتباهات کوچک و اسباب باعث میشود تا این جماعات به سوی انحراف کشانیده شوند و سپس با مرور زمان این انحراف انکشاف یافته و تا حدی بزرگ میشود که ترمیم و بازگشت از آن خیلی مشکل میباشد، آنگاهست که این جماعات به جماعت های بدعی و گمراه تبدیل میشوند و گاهی این گمراهی به منهج غلو و غلات انتها پیدا میکند و گاهی هم به سوی منهج جفاء و ارجاء.همچنان منهج خوارج دارای یک دروه و عصر تاریخی مشخصی نمی باشد، که ظهور و زوال، و آثار سلبی مخرب ایشانرا در یک عهد و عصر مشخص تاریخی به مطالعه و بررسی گرفته شود بلکه خوارج بر مبنای – اخلاق و غلو – ایشان در هر عصر شناخته میشوند، طوریکه جماعتی از ایشان در یک قرن ظاهر میشود و بعداً ازبین میرود، سپس در قرن بعدی جماعت دیگری از آنها با عین اخلاق، غلو و افراط سر بیرون میآورند تا جائیکه آخرین شان یکجا با مسیح دجال ظهور میکند و علیه مؤمنین بقتال میپردازند همانطوریکه در حدیث شریف میآید که ابن عمر رضی الله تعالی عنه میفرماید از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که میفرمود: ( کلما خرج قرنٌ قُطع ) أکثر من عشرین مرة یعنی: پیوسته یک قرن پی قرن دیگری حتی بیشتر از بیست مرتبه ظهور میکنند، از ابن عمر رضی الله تعالی عنه روایت است که میگوید: از نبی صلی الله علیه وسلم شنیدم که بیشتر از از ده بارگفت که: ( پیوسته هر قرن ظهور میکنند )، تا آنکه (دجال ازمیان لشکر بزرگ شان بیرون میآید) و نیز میفرماید: (لایزالون یخرجون حتی یخرج آخرهم مع الدجال) ترجمه: همواره ظهور میکنند تا آنکه آخرین شان با دجال یکجا بیرون میشود.