حضرت علی رضیاللهعنه آخرین تلاش خود را کرد تا خوارج را از گمراه شدن نجات دهند؛ این بار نامهای به آنها فرستاد که در آن نوشته بود: دوشنبه آینده برنامه ما سازماندهی لشکر و ادامه جهاد برای نابودی دشمن اصلی است، شما نیز به ما بپیوندید. اما این بار نیز پاسخ خوارج بسیار گستاخانه و مانند گذشته از بیادبی حکایت مینمود.
آنها چنین نوشته بودند: اگر به خاطر اعمال گذشته خود تان را (العیاذ بالله) کافر میخوانید و به درگاه پروردگار توبه میکنید ما در کنار تو به جهاد ادامه میدهیم و اگر قبول ندارید پس بدانید که خداوند میفرماید: (ان الله لایحب الخائنین).
حضرت علی رضیاللهعنه یقین پیدا کرد که این مردم شایسته اصلاح نیستند، لذا تصمیم گرفت آنها را رها کند و برای ادامه فتوحات و گسترش قلمروی خلافت اسلامی، تمام افکار خود را متوجه دشمن اصلی کرد.
اما وقتی با لشکریانش قصد خروج از کوفه داشت، ناگهان خبر رسید که خوارج عبدالله بن خباب و همسرش را که حامله بود، به شهادت رساندهاند و از هر جهت دست به فسادهای بزرگ زدهاند که نه مال کسی محفوظ است و نه سر و ناموسشان در امان است.
با این کار مردم به حضرت علی رضیاللهعنه مشوره دادند که اگر ما به مقابله با کفار برویم اینجا همه چیز به فتنهگران واگذار میشود، هر چه زودتر اقدام کنید. حضرت علی رضیاللهعنه حرب بن مرة العبدی را نزد خوارج فرستاد تا این بار نیز خود را از خواستههای آنان آگاه کند.
اما خوارج وی را به شهادت رساند و به این روش اعلام جنگ کردند. حضرت على رضىاللهعنه از ارادهی رفتن به شام براى جهاد با كفار دست برداشت. در این کار شاید حکمت بزرگ خداوند بود.
ادامه دارد…