خلافت و ادعای فریبنده‌ی خوارج!

ولید ویاړ

خلافت اسلامى نظام اسلامى واقعى عصر خود بود، رهبران راستين و سرافراز داشت، پرچم و جلال اسلام را بر سرتاسر جهان برافراشته نگه داشته بود، امنيت و آسايش جامعه اسلامى را بی‌نظیر به ارمغان آورده بود؛ به‌همین‌ دلیل جشم خار جوامع، افراد و دولت‌های ضداسلامی بود.

دشمنان اسلام همواره سعی در توقف و نابودی این محور واقعی وحدت بین مسلمانان را داشتند که آن‌ها را به اساس جغرافیه، گروه‌ها و دولت‌ها تقسیم کنند و در نهایت به وسیله مصطفی کمال آتاتورک، ریشه‌های خلافت عثمانی را از بین ببرند. مسلمانان را تحت اصطلاحات و پدیده‌های اشغال از قبیل آزادی، ناسیونالیسم، سکولاریسم و ​​… به گودال هلاکت و تباهی انداختند.

از آنجائیکه خلافت قبلاً از عزت و شوکت خوبی برخوردار بود؛ جهت اینکه مسلمانان دوباره به آن عظمت و وحدت نرسند، برای توهین و سبک نمودن این مفهوم شیرین در قلوب مسلمانان، چنین گروه‌ها و رهبرانِ به اصطلاح مسلمان و دروغینی ایجاد کردند که با اعلام خلافت و دولت اسلامی، این کلمه را بدنام سازند.

فرصت بسیار خوبی برای خوارج معاصر در جهان اسلام به دست آمد تا از چهره‌های ظاهری خود جهت بدنام ساختن اسلام و نفوذ صلیبیان در میان مسلمانان استفاده ببرند، آن‌ها را با نام شیعه و سنی تقسیم کنند و از این طریق اهداف کشورهای کفری را به صورت رایگان محقق سازند.

اگر به رهبران شان توجه و دقت کنیم؛ اغلب آن‌ها چهره‌های بسیار ناشناخته یا افرادی هستند که نام نیکی در جامعه ندارند و خدمات‌شان در عرصه دین مشهود نیست، بلکه فقط در هنگام اعلام دستور و پیام دادن به مردم ظاهر می‌شوند، تفسیر شان از دین نادرست و رفتارشان با عوام مانند رفتار ارباب با غلام است؛ به‌همین‌ دلیل در زمان جمهوریت در برخی مناطق که زیر سلطه خود درآورده بودند، خود را فاتحان می‌دانستند و جان و ثروت مردم را به عنوان غنیمت می‌گرفتند.

برنامه‌ها و نشرات آن‌ها نیز بیشتر بر اساس خشونت و تبعیض استوار است؛ هیچ حرف اصلاحی یا خیر رسانی به مردم وجود ندارد و بیشتر آن‌ها مانند ترجمه‌ از نوشته‌هایی سفارشی زبان‌های خارجی است، تفسیرهای نادرست و اظهارات انحرافی را برای اهداف سیاسی خود پخش ‌و نشر می‌کنند.

اگر از دستاوردهای شان تا کنون پرسیده شود؛ در هیچ کشور اسلامی دنیا چندان دستاوردی ندارند؛ فقط مسلمانان را کشته است و به اهداف و نقشه‌های کشورهای آمریکایی و اروپایی اعتراضی نکرده است، از همین‌رو دستاوردهای شان منحصر به خودشان می‌باشد.

از نظر طرف‌داران نیز موضوع بسیار روشن است، زیرا در دوران جمهوریت شواهد فراوانی وجود داشت که در هلی‌کوپترها و تانک‌های اشغال‌گران و حامیان شان منتقل می‌شدند، به آن‌ها پول تسلیم شده است و در زمان جنگ با مجاهدین امارت اسلامی به شدت حمایت شده‌اند.

در حال حاضر، یک نظام اسلامی نمونه و عالی در افغانستان حاکم است؛ شخصیت‌های متعهد، دین‌دار و دارای سابقه نیکو در راس ادارات دولتی قرار دارند، ملت در آرامش و آسایش به سر می‌برد، پروژه‌های بزرگ بازسازی جریان دارد و روند رسمیت‌شناسی تحت عنوان تعامل روی کار است؛ پس ادعای آوردن نظام اسلامی دیگر در برابر چنین نظامی اسلامی چه معنایی دارد؟

اگر کسى واقعاً مسلمان است و نظام اسلامى را مى‌خواهد، بر وی فرض است که از این نظام حمایت کند؛ اما اگر اهداف شخصی و استعماری دارد، طبیعی است که مهر اربابان خود را از جیب بیرون می‌آورد و از نظام شرعی خود صحبت می‌کند.

امارت اسلامی افغانستان نظامی است که از جانب هیچ کس به ارمغان نیامده است، بلکه با فداکاری هزاران شهید و استشهادی ایجاد شده است؛ دارای امیر واحد و مطیع از فرمان وی می‌باشد؛ به برکت این‌ هدف مقدس از حمایت همه‌جانبه و کامل ملت بهره‌مند است.

اما خوارج که اکنون در افغانستان جای پای گذاشتن ندارد، از این‌رو نمی‌تواند از حمایت مردم برخوردار شود که در زمان جمهوریت، اگر قریه‌ای را تصرف می‌کردند، همه مردم از ترس شان کوچ می‌کردند و قریه تبدیل به دشت و بیابان می‌شد. آیا این ابراز نفرت عمیق از خوارج نبود؟ آیا آنها با خوش‌آمدگویی مواجه شده‌اند؟

خوش‌بختانه بر اساس وعده امارت اسلامی افغانستان، خاک افغانستان از شر انواع خوارج و گروه‌های بیگانه مصون است و هیچ کشور همسایه و دوری از آن آسیبی نخواهد دید؛ به‌همین‌ دلیل خوارج جای پای گذاشتن را ندارند.

اگر تا به حال خود را به عنوان مقاومت یا به هر نام دیگری آشکار کرده باشد یا با استفاده از فرصت کاری انجام داده باشد؛ نیروهای استخباراتی و امنیتی در مدت کوتاهی آن‌ها را به سزای اعمال شان رسانده‌اند. ان‌شاءلله ملت بیدار هست و سفید و سیاه را به خوبی می‌شناسد.

Exit mobile version