داستانی از درون خلافت داعش

ناصر سعید

هر چیزی با مرور زمان حقیقت خود را آشکار می‌کند، خلافت دروغین داعش نیز چند سالی مردم را فریب داد که می‌خواهد حکومت اسلامی در جهان داشته باشد، تحت این شعار صدها نفر را به شهادت رساند و صدها تن را بیوه، یتیم، معلول و معیوب کردند، اما ما آنها را خوارج خواندیم و به آغاز جهاد در افغانستان علیه آن‌ها فتوا دادیم.

در ابتدا مردم فکر می‌کردند که این فتوی قدرت مسلمانان را تجزیه می‌کند اما بعدها متوجه شدند که داعش واقعاً خوارج اند و از فتوی حمایت کردند.

همسر خود البغدادی را ببینید که در مورد شوهرش چه می‌گوید؟

در جایی می‌گوید: سرکرده‌های داعش زنان و دختران شان را به خارج می‌فرستند و زنان و دختران مردم را می‌کشند یا تشویق به خودکشی می‌کنند؛ آن‌ها کارهای شان را به نام دین انجام می‌دهند اما ربطی به دین ندارد.

زنان وابسته به CIA از آمریکا می‌آمدند و اینجا خدمت می‌کردند، البغدادی آنها را به نام کنیزان خود با خود نگه می‌داشت، نمونه واضح آن خانم کالا مولور بود که بعداً توسط داعشی‌ها کشته شد‌.

البغدادی عالم و مجاهد نبود، او محصل ماستری بود، پس از رفتن به زندان نظریه و مفکوره‌اش تغییر پیدا نمود؛ تغییر این بود که به نام جهاد سازمانی به نام داعش برای منافع غرب ایجاد کرد، او آدم شجاعی نبود بلکه مخفی‌گاه‌هایی داشت و از همه پنهان زندگی می‌کرد.

همسر البغدادی می‌گوید: او از هواپیماهای بدون‌سرنشین می‌ترسید اما این سخن مربوط به آخرین زمان زندگی البغدادی است که آمریکایی‌ها به هدف خود رسیدند.

در ابتداء هیچ اختلافی بین البغدادی و غرب وجود نداشت، زیرا البغدادی آله خوبی در دست آمریکا بود.

Exit mobile version