داعشی‌های خوارج؛ رهبران گروه‌های باطل!

ماهر بلال

 

 

ما و شما همه به خوبی می‌دانیم که نظام‌ها و سازمان‌های مبتنی بر معیار حق و عدالت؛ تا حد زیادی پایدار و منسجم اند. اما گروه‌هایی که در پله‌ای باطل قرار دارند هرگز نمی‌توانند این معیارها را برآورده سازند به‌همین‌ دلیل خیلی زود با سقوط مواجه می‌شوند.

 

داعشی‌های خوارج نیز از آغاز تا پایان نه با معیار حق برابری داشتند/دارند و نه هم منسجم بودند/هستند، زیرا آن‌ها کسانی هستند که علاوه بر کشتار سایر مؤمنان؛ برای قدرت و قوت، اسلحه خود را به سمت نزدیکان خود نیز گرفته‌اند؛ بسیاری از آنان را کشتند، تکفیر کردند و برخی را از صفوف خود بیرون راندند.

 

جدایی برخی از حق‌پرستان از داعشی‌های خوارج نیز بحث جداگانه‌ای است که این موضوع را گسترش می‌دهد. علما، جوانان و دیگر افراد بانفوذی که از گروه خوارج جدا شده‌اند، با رهایی خود، حقایق عجیب خوارج را آشکار کرده‌اند که انسان را شرمنده و خشمگین می‌سازد.

 

در آن حقایق در کنار زنا، دزدی، آدم‌ربایی، رشوه‌ستانی، لواطت و باج‌گیری، همه بدبختی‌هایی وجود دارد که این افراد را مجبور به جدایی و به حاشیه راندن خود از این گروه بدبخت خارجی کرده است.

 

در مجموع اگر خوارج برحق می‌بودند، رهبران آن‌ها باید بر اساس خط مشی واحد و روشن عمل می‌کردند و اختلاع افراد خود در مورد اعمال و عقاید را حداقل به یک سطح می‌رساندند. اما داعشی‌های خوارج رهبران گروه‌های باطل هستند، به همین دلیل همیشه در هرج و مرج هستند و اکنون به دنبال بقای خود می‌باشند.

 

خلاصه اینکه پروژه‌های خارجی همیشه ناقص هستند؛ فقط برای اهداف خاص ایجاد می‌شوند که هرگاه به آن‌ها دسترسی صورت گیرد برنامه‌های پروژه‌ای از هدف‌گیرندگان فراموش می‌شود و سپس قربانی زیر و زبر می‌شوند مانند داعشی‌های خوارج که منافع آمریکا و یهود توسط این گروه حاصل شد؛ اکنون این پروژه ناتمام مانده است که نه می‌میرد و نه توان نفس کشیدن را دارد. اکنون آن را به بردگان خود (پاکستان، تاجیکستان و غیره) سپرده‌ است تا حمایتش کنند و از کمک مستقیم آمریکا و یهود محروم شود.

Exit mobile version