با آمدن ا.ا به افغانستان، چرخهای جنگی برخی از جبههها در حال چرخش است که کسوت این گروههای جنگی از هم متغایر و آدرسهای حمایوی شان مشترک هستند.
مقامات سازمان نظارتی پاکستان در تاجیکستان سال گذشته با سران شر و فساد جلسهای برگزار کردند و در این جلسه توافق شد که پاکستان برای حمایت از گروه شر و فساد، افراد داعشیهای خوارج را از مرز رد میکنند و بغاوتگران باید محلهای مسکونی و مخفیگاهها برای آنها تدارک ببیند.
این موضوع تا حدودی در میان مقامات سطح پایین شر و فساد بحث برانگیز بود اما رهبران افراد ماتحت خود را متقاعد کردند.
این توافق آنها به این دلیل موفقیتآمیز نبوده است که شورشیان یک قطعه زمینی در اختیار ندارند، پس کجا و چگونه باید به داعشیها پناه بدهند؟
دستهای انگلیسی پشت نا امنی در افغانستان هستند که جنرالهای پاکستانی آلهی دست بازیکنان انگلیس هستند؛ انگلیس پشت داعش و بغاوتگران ایستاده است؛ هر دو جنگجوی نیابتی انگلیسیها هستند که به تن یکی پیراهن مقاومت و به دیگری پیراهن داعش داده است.
هر دو گروه دو روی یک سکه هستند زیرا هر دو پروژه هستند، دستان پشت سر هر دو خارجی هستند، اهداف هر دو در تضاد با روایات مذهبی و فرهنگی افغانستان است و هر دو گروه انرژی خود را صرف تجزیه خاک افغانستان میکنند.
به لطف فداکاری سربازان ا.ا.ا و دیپلماسی موفق وزارت امور خارجه، هر دو گروه بسیار ضعیف شدهاند.
به نام مقاومت، شوراهای متعددی در ترکیه تأسیس شد که در میان آنها شکافهای زیادی ایجاد شده و شکل مسطح شوراها شکست. در این شورا گروهی به نام «مقاومت ملی افغانستان» و گروهی دیگر به نام «شورای نجات و مقاومت مردم افغانستان» وجود داشت که هر دو شکست خوردند.
دوستم، عطامحمد نور، رحمت الله یارمل، سیاف، اسماعیل خان و بسیاری از افراد استفراغ شدهی دیگر در تشکیل شورای نجات و مقاومت نقش داشتند که وزارت امور خارجه ترکیه جلسات و نشستهای سیاسی آنها را ممنوع اعلام کرد. حتی چریکهای دوستم از ترکیه اخراج و شورای مقاومت منهدم شد.
تاجیکستان در اقدامی دیگر دروازه جبهه خیالی به نام مقاومت ملی را بست و به آنها اطلاع داد که بار و بسترهای خود را ببندند.
ممنوعیت آنها در دو کشور کار سادهای نیست، بلکه از برکت دیپلماسی فعال وزارت امور خارجه افغانستان است.
به دلیل دیپلماسی فعال وزارت امور خارجه در خارج از کشور، تحرکات سیاسی آنان سرکوب شد و بر اثر ضربات شدید و سنگین نهادهای استخباراتی و امنیتی افغانستان در داخل نتوانستند سر خود را بلند کنند.
مردم افغانستان میدانند که این مقاومتها فقط مانورهای قدرت تعصب است، آنها میخواهند معادن و بنادر را دوباره چپاول کنند، افغانستان را به مارکت انحصاری خود تبدیل کنند و این همه ثروت را در قصرها و کارخانههای خود در خارج سرمایهگذاری کنند.
اگر شما فقط سایر مارکیتها، سازمانها و مؤسسات تجاری عطا را حساب کنید، موهایتان سیخ میشود. درآمد نیمی از افغانستان را در مدت بیست سال به نام دخترها، پسرها، خویشان و خویشاوندان خود دزدید به همین دلیل داکتر رمضان بشر دوست او را عطا چور خطاب میکرد.
بالاخره جنبشی به نام مقاومت با شکست شرمآور مواجه شده است، آنها با پوشیدن لباس داعشیها سعی دارند شرم خود را پنهان کنند اما به یاد داشته باشید که داعش و گروه شر و فساد به نام مقاومت دو روی یک سکه هستند که چهرهها و نیات شوم آنها به مردم افغانستان واضح شدهاند.