۲-: تربیت نسل افراطگرا؛
گروه تکفیری داعش تربیت نسل افراطگرا را نهتنها یک استراتژی تاکتیکی بلکه یک ضرورت استراتژیک میخواند. این گروه با سرمایهگذاری بر کودکان، در تلاش است ایدیالوژی خود را فراتر از محدودیتهای زمانی و مکانی گسترش دهد.
این گروه کودکان را به عنوان “میراثداران واقعی خلافت” میداند و تلاش دارد تا باورهای افراطی را بهعنوان جزئی از هویت آنها تثبیت کند، هرگاه افراطگرایی در خون نسل جدید آمیخته شود، آنگاه از هیچ وحشتی ابا نخواهد ورزید.
از آنجائیکه کودکان نسبت به بزرگسالان تأثیرپذیرتر هستند و با تعالیم مستمر، به نیروهایی وفادار و انعطافپذیر تبدیل میشوند، داعش همواره بر این موضوع تاکید فراوان و بیش از حد مینماید. تربیت کودکان از آوان طفولیت باعث میشود که در آینده بدون نیاز به تلاشهای مجدد، بهطور خودکار در ساختارهای گروه جای بگیرند.
کودکانی که تحت حمایت و تربیت داعش قرار دارند، در فضایی رشد میکنند که این گروه تکفیری را منحیث خانواده دوم خود و تنها منبع امنیت و هویت میشناسند؛ بههمین دلیل، آنها حتی در صورت شکست داعش، باز هم به حامیان بالقوه ایدیالوژی تکفیری این گروه تبدیل میشوند.
کودکان افراطگرا همچنان بهراحتی و خیلی ساده میتوانند در عملیاتهایی چون انتحاری، جاسوسی یا قاچاق مورد استفاده قرار گیرند، زیرا نسبت به بزرگسالان کمتر مورد شک قرار میگیرند؛ از همینرو زودتر و بهتر به هدف میرسند.
اگر دقت بهخرج داده باشید گروه داعش کودکان را “اشبال الخلافة” یا “شیران خلافت” مینامد و از آنها بهعنوان آینده حکومت خود یاد میکند، این اصطلاح بهگونهای طراحی شده است که کودکان را نهتنها جنگجو بلکه سمبل افتخار و ایدیالوژی داعش معرفی کنند.
اصطلاح “اشبال الخلافة” را گروه تروریستی داعش برای معرفی کودکان و نوجوانانی که تحت تعالیم ایدیالوژیک و نظامی این گروه قرار میگیرند، بهکار میبرد، چون دوران کودکی این اطفال با جنگ و نفرت تعریف میشود، اغلباً از جوامع عادی جدا شده و هویتی کاملاً وابسته به گروه پیدا میکنند.
داعش با بهرهگیری از کودکان بهعنوان ابزار تبلیغاتی و نظامی، تلاش دارد تا آیندهای مبتنی بر افراطگرایی و خشونت را برای نسلهای بعدی پایهگذاری کند، این سیاست نهتنها نقض آشکار حقوق کودکان است بلکه پیامدهای عمیق و ویرانگری برای امنیت جهانی به همراه خواهد داشت.