🖋به قلم أبو عافیه فاروقی
إن الحمدلله، نحمده، و نستعینه، و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سیئات أعمالنا، من یهده الله فلا مضل له، و من یضلل فلا هادی له، و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لاشریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله، إياكم ومُحدثاتِ الأمورِ، فإنَّ كلَّ مُحدثَةٍ بدْعةٌ، وكل بدْعَةٍ ضَلاَلَة, وكل ضَلاَلَة في النار)).
اما بعد :در اوایل فتنه داعش شاهد بودیم که سخنگوی دوله (أبو محمد عدنانی) در اصداری بیان داشت که شیوخ جهادی و علمای امت ما را متهم به خارجی بودن می کنند ، اما اصلا در عصر حاضر خوارجی وجود ندارند، ونزد آنان (داعشی ها) نظر به تعریف و صفات خوارج که طبق ادعای خود داشتند هیچ گروهی چنین صفات و عملکرد های ندارند یعنی آنها (داعشی ها) خوارج را بنا بر اصول نه بلکه بنا بر صفاتی مانند : کم بودن سن و سال آنها ، تکفیر کردن به مجرد انجام دادن گناهان کبیره، و بقیه صفات می شناسند در حالیکه خوارج اولیه واقعا دارای چنین صفاتی بودن اما بعد ها در زمانه های مختلف خوارج تمام صفات اولیه را نداشتند و اهل علم اعم از سلف و خلف اکثرا رای شان در باره شناخت خوارج بنا بر اصول (تکفیر بلا مکفر، حلال کردن جان و مال مسلمان ها) است که هر جماعتی چنین اوصاف داشته باشد را از زمره خوارج می دانند.
ولی بعد ها اهل جهاد خصوصا مجاهدین شام شاهد اعدام های از سوی داعش بودند که داعش در بعضی از مناطق تحت سیطره خود تعدادی از جنود حتی از قیادات خود را به جرم داشتن عقیده خوارج اعدام کردند و در اصدارات خود نشر کردند و اصل ماجرا تقسیم شدن خوارج بر دو طیف بود یکی حازمی ها و دیگری بنعلی ها، قبل از اینکه در باره این دو طایفه به تفصیل بپردازیم ابتدا باید شناختی از استادان اینها داشته باشیم.
اول بنعلی ها : ابوهمام بکر بن عبدالعزیز الأثری یا ابوسفیان السلمی یا ابوحذیفه البحرینی یا همان ترکی بن مبارک البنعلی، متولد 1363 شمسی، از سلفیان جهادی، در سال 1393 شمسی و در سن 30 سالگی به داعش پیوست و به بزرگترین عالم و مفتی آنان تبدیل شد و مسئول «مکتب البحوث والدراسات» شد جایی که کتابها و مقالات عقیدتی داعش در آنجا نوشته میشد) بنعلی قبلاً شاگرد ابومحمد مقدسی بود، و قبل از پیوستن به داعش در رسالهای به نام: «رد الردود الشنيعة عن شيخنا المقدسي في حكم الشيعة» از فتوای شیخ ابومحمد مقدسی حفظه الله دربارۀ مسلمان بودن اعیان شیعه روافض دفاع کرد، و بر شرعی های دوله که شیخ مقدسی را بخاطر تکفیر نکردن شیعه متهم به موالات با روافض و یاور روافض میکردند ردیهء شدیدی نوشت و در انتهای آن ردیهاش خطاب به مخالفانش چنین تحدایی را مطرح کرد و گفت: «إن أبوا إلا الكبر والمكابرة , فليتحفونا بقول واحد فقط عن أحد السلف الأوائل، يرى بتكفير الروافض على التعيين ؟؟؟ ولهم مني 3 سنين».
ترجمه: «در آخر میگویم: که اگر بخاطر تکبر و مکابره نیست که قبول نمیکنید، پس فقط یک قول از احدی از سلف اوایل بیاورید که روافض را علی التعیین تکفیر کرده باشد و سه سال به شما وقت میدهم».
درحالی که عقیدۀ داعش بر تکفیر تک به تک تمام شیعیان در هرجای دنیا استقرار دارد و ترکی بنعلی بعد از پیوستن به داعش تابع این قانون شد، و شیعه را علی التعیین تکفیر کرد و در نوارهای صوتیاش تحت عنوان «سلسلة الفرق بين الفرق» فرقۀ شیعه امامیه را اصلاً جزو هفتاد و دو فرقه منتسب به اسلام ندانست، و به صراحت آنها را فرقهای خارج از اسلام دانست. و به این شکل همان شیعیانی که قبل از پیوستن به داعش آنها را مسلمان میدانست و با تکفیر علی التعیین آنان توسط دیگر پیروان مکتب سلفی جهادی مخالفت میکرد، اکنون همان شیعیان را کافر اصلی میدانست!!! و ای کاش خودش به تحدایی که مطرح کرده بود و برای پاسخ به آن سه سال فرصت داده بود پاسخی میداد و قولی از یکی از سلف اوائل بر تکفیر علی التعیین روافض ارائه میکرد.
و لی بعدا ها سر انجام ترکی بنعلی در رسالهای به نام: «شيخي الأسبق هذا فراق بيني وبينك» از شیخش ابومحمد مقدسی که داعش را رد میکرد، برائت کرد، و خبر نداشت که با دفاعش از داعش خودش را در چه مهلکه خطرناکی انداخته است و خبر نداشت که هرچقدر هم غالی و تندرو باشد اما در دولت خوارج بغدادی بالاتر از سیاهی او نیز رنگ تاریکتری وجود دارد.
و اما حازمی ها؛ گروهی دیگر از خوارج پیروان أبو عمر الحازمی شدند و این شخص حتی مبایع داعش نیز نبود بلکه در عربستان سعودی زندگی میکرد و معلوم نیست که نظریۀ او با چه سیاست و نقشۀ پشت پردهای به داخل داعش منتقل شد، آنچه از ابوعمر الحازمی برای داعش به ارث گذاشته شد اعتقاد به عدم عذر به جهل در شرک اکبر و اصل دین بود.
و داعش نظریۀ او را بر اساس نوع اعتقاداتی که داشت پیادهسازی و بومیسازی کرد و به این ترتیب معتقد شد که تکفیر جزو اصل دین است نه جزو لوازم اصل دین، و رأی دهندگان علی التعیین کافر هستند و هرکس آنان را تکفیر نکند نیز کافر است، شیعه علی التعیین کافر است و هرکس آنان را تکفیر نکند نیز کافر است، اشاعره و علمایشان مانند ابن حجر و نووی و… علی التعیین جهمی کافر هستند و هرکس آنان را تکفیر نکند نیز کافر است، ابن عثیمین و ابن باز اصل دینشان را نقض کردهاند و کافر هستند و…
و طرفداران ترکی بنعلی نیز همین اعتقادات را داشتند منتها با این تفاوت که اگر کسی آن کسانی که داعش آنها را کافر میداند را تکفیر نکند، تکفیر نمیکردند و برایش عذر به جهل قائل بودند، مثلا میگفتند ما جهمیه و روافض و رأی دهندگان را کافر میدانیم اما اگر کسی آنان را تکفیر نکند را بخاطر جهلی که دارد تکفیر نمیکنیم، و ابن عثیمین و ابن باز کافر هستند اما بخاطر نقض کردن اصل دین نیست که کافر شدهاند و لذا اگر کسی در تکفیر اینها توقف کند، اصل دینش را نقض نکرده است و کافر نمیشود. و نووی و ابن قدامه و ابن حجر مرتکب شرک شدهاند منتها ما آنها را مشرک نمینامیم.
در کل این طور ماجرا ها ثابت کننده انحرافات روز افزون داعشیان است و مطابقت به حدیثی (یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیه) می کند و هر روز که می گذرد انحرافات شان بیشتر میشود حتی در حدی رسیده که مصروف به تکفیر یک دیگر شده اند و مسلک خوارج همین بوده و می باشد که در یک منهج ثابت نباشند و این دال بر گمراهی و باطل بودن شان می کند.