غزوات رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلّم و درس‌های گرفته‌شده از آن‌ها! بخش پنجم

ابوریان حمیدی

غزوهء بدرالکبری:

در تاریخ اسلام، غزوهٔ بدر نخستین غزوه بود که در آن نبرد رخ داد و مسلمانان به پیروزی بی‌نظیری دست یافتند، ضربه‌ای مرگبار بر شوکت و عظمت قریش وارد کردند، این غزوه را می‌توان سرآغاز شکست‌های پی‌درپی کفر دانست، به‌گونه‌ای که پس از آن سپاه کفار هرگز در برابر دولت مدینه به پیروزی نرسید و در هیچ غزوه‌ای طعم کامیابی را نچشید.

بررسی عوامل و اسباب این غزوه:
دولت مدینه روزبه‌روز مراحل پیشرفت را طی می‌کرد و با قبایل اطراف پیمان‌هایی بسته بود بنابراین نسبتاً در امنیت قرار داشت، در همین دوران کاروان قریش که مدتی پیش به شام رفته و در غزوهٔ عشیره از دست سپاه اسلام گریخته بود، در مسیر بازگشت به مکه قرار گرفت. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم چند روز قبل از حرکت کاروان؛ دو صحابی بزرگوار طلحه بن عبیدالله و عبدالله بن زید (رضی الله عنهما) را برای کسب اطلاعات در مورد حرکت کاروان اعزام کرد و با آغاز حرکت کاروان آن دو صحابی خبر را به مدینه رساندند.
از آنجا که این کاروان مملو از اموال تجاری بود و هزار شتر حامل پنجاه‌هزار دینار طلایی و چهل محافظ داشت که تصرف آن برای دولت مدینه یک فرصت طلایی محسوب می‌شد، بر همین اساس ۳۱۳ صحابی گران‌قدر طبق نظر راجح در دوازدهم رمضان سال دوم هجری از مدینه حرکت کردند.

از آنجا که هدف اصلی جنگ نبود بلکه تصرف کاروان بود پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم شرکت در این غزوه را اختیاری قرار داد و کسی را به جبرا نفرستاد به همین دلیل تعداد کمی با ایشان همراه شدند، در تصور آنان این غزوه مانند موارد قبلی بدون درگیری پایان خواهد یافت؛ ازاین‌رو خداوند نیز بر این تصمیم عتاب و سرزنشی نازل نکرد.
هنگام خروج از مدینه رسول الله صلی الله علیه وسلم عبدالله بن ام‌مکتوم را به‌عنوان امام جماعت در مدینه منصوب کرد، زمانیکه که سپاه اسلام به منطقه‌ای به نام روحاء رسید پیامبر صلی الله علیه وسلم ابو لبابه بن عبدالمُنذر را به‌عنوان حاکم مدینه و مسئول امور دولتی بازگرداند.

تجهیزات لشکر اسلام و کاروان قریش:
سپاه اسلام شامل ۳۱۳ نفر، دو اسب و هفتاد شتر بود که هر دو یا سه نفر به نوبت بر آن‌ها سوار می‌شدند، ابو لبابه و علی رضی الله عنه همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در این نوبت‌گیری شریک بودند. هنگامی که نوبت پیاده‌روی پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌شد آنان پیشنهاد می‌دادند که پیامبر سوار شود و آن‌ها پیاده حرکت کنند اما پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرمود: «شما در پیاده‌روی نسبت به من قویتر نیستید و من از شما بیشتر به اجر و ثواب نیاز دارم».
بیشتر سپاه اسلام از انصار تشکیل شده بود، درحالی‌که ۸۱، ۸۲ یا ۸۳ نفر از مهاجرین بودند، بیرق اصلی سپاه سفید بود و لشکر به دو بخش تقسیم شده بود:
علی رضی الله عنه پرچم مهاجرین را حمل می‌کرد و سعد بن معاذ رضی الله عنه پرچم انصار را به دست داشت، زبیر بن عوام فرمانده جناح راست (میمنه) سپاه بود، مقداد بن عمرو فرمانده جناح چپ (میسره) بود و قیس بن صعصعه مسئول ساقه بود و فرمانده کل سپاه خود رسول الله صلی الله علیه وسلم بود.

کاروان قریش تحت فرماندهی ابوسفیان بود او از ابتدای سفر احتمال حملهٔ مسلمانان را در نظر داشت، بنابراین در طول مسیر همواره اطلاعات جمع‌آوری می‌کرد تا مبادا سپاه اسلام در کمین باشد، وقتی کاروان به حجاز رسید امنیت خود را در خطر دید زیرا قریش و دولت مدینه دشمنی آشکاری با یکدیگر داشتند و تصرف اموال یکدیگر برایشان امری عادی بود.
در این زمان ابوسفیان شبکهٔ اطلاعاتی خود را تقویت کرد و دریافت که سپاه اسلام برای تصرف کاروان از مدینه خارج شده است. بلافاصله ضمضم الغفاری را در ازای مبلغی هنگفت به مکه فرستاد تا قریش را از این خطر آگاه کند که آنان به خاطر نجات اموال خود، خود را برسانند.

ضمضم پس از رسیدن به مکه طبق رسوم عرب پوزهٔ شترش را برید، پیراهن خود را پاره کرد، پالان شتر را چپه کرد و بر فراز آن ایستاد و با صدایی بلند اعلام کرد:
«ای قریش! کاروان… کاروانتان را دریابید! محمد و یارانش قصد حمله به آن را دارند! اگر غفلت کنید چیزی از آن باقی نمی‌ماند! کمک… کمک!».

آمادگی قریش برای جنگ در ادامهٔ مطلب… إن شاء الله!

Exit mobile version