معرفی مختصر شهید سید فریدالله «حذیفه» تقبله‌الله

جوانی خوش سیما، با چهره‌ای زیبا، مجاهد دلیر و شجاع شهید سعید سید فریدالله حذیفه فرزند سید مبین و نوه‌ی سید جیلانی در قریه تنگی سیدان ولسوالی دایمیرداد ولایت میدان وردگ در سال ۱۳۸۲ هجری شمسی در خانواده‌ای متدین و جهادپرور دیده به جهان گشود.

 

حذیفه تحصیلات دینی و عصری خود را از مدرسه قریه خود به نام “اصحاب صفه” و مکتب “شهید مولانا غلام درویش” آغاز کرد. او هنوز کودک بود که کشورش توسط اشغال‌گران صلیبی مورد تجاوز قرار گرفت.

 

شهید حذیفه تقبله‌الله هنوز به آستانه جوانی نرسیده بود که به عضویت فعال تحریک اسلامی طالبان درآمد. وی در کنار فعالیت‌های جهادی به تحصیل خویش نیز ادامه داد.

 

او علاوه بر تعلیمات دینی، علوم عصری را نیز تا دوره متوسطه خواند. در این زمان عشق جهاد بر او چیره شد و مستقیماً به مراکز جهادی رفت و در آنجا رسماً در صف نظامی جهادوال، قوماندان نظامی دره‌ی بکسمند ولسوالی چک شروع به جهاد کرد.

 

شهید حذیفه صاحب در مدت بسیار کوتاهی به یک مجاهد ماهر و قوی تبدیل شد؛ او با دوستانش زمین را علیه رژیم کمونیستی و بردگان شان جهنم قرار داد و هر روز از هر طرف به آن‌ها حمله می‌کردند.

 

شهید حذیفه شخصیت روشن‌فکر، مصمم، دارای استعداد قوی، پرهیزگار و مدبر بود.

 

شهید حذیفه تقبله‌الله در راه دفاع از دین و میهن در برابر نیروهای متجاوز و در راه رسیدن به هدف متعالی خود (اعلای کلمة الله)، رضایت پروردگار، استقلال و استواری نظام اسلامی تلاش‌های خستگی ناپذیری جسمی و روحی را متقبل شد.

 

شهید حذیفه تقبله‌الله برای سرکوبی خوارج، مخالفین نظام اسلامی چندین بار به ولایت ننگرهار سفر کرد و در چندین نبرد داغ علیه داعش شرکت کرد؛ اعضای زیادی از دشمنان سرسخت و بدبین نظام اسلامی را به گودال جهنم فرستاد. او در جریان عملیات جهادی خویش چندین بار مجروح شد و بارها در راه خدا خون پر برکت خود را ریخت.

 

شهید حذیفه جوانی خوش سیمای زمانه، با چهره‌ای زیبا، مجاهد شریف و دلیر بود که همیشه حق می‌گفت و در گفتن حق به احدی اهمیت نمی‌داد.

 

نیروی زمینی و هوایی گسترده‌ای در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۱۶ توسط آمریکایی‌های وحشی و غلامان آن‌ها به ولسوالی چک آمد تا این ولسوالی را تحت کنترل خود درآورند و اهداف شوم خود را عملی نمایند اما فیصله خداوند چیز دیگری بود. شهید حذیفه و دوستانش از صفوف جهادی خود به مقابله آنها شتافتند.

 

پس از جنگ گرم و نبردی سخت، در همان روز شهید حذیفه و چند تن دیگر از دوستان وی مورد حمله هواپیماهای بدون‌سرنشین قرار گرفتند و جوانی‌های خود را فدای لقای پروردگار کردند.

 

دل‌های زیادی با رحلت وی شکست و اشک‌های زیادی جاری شد. شهید حذیفه تقبله‌الله کسی بود که دوستان و دشمنان را به گریه انداخت و دلتنگ او شدند.

 

نباید فراموش کرد که حذیفه هنوز شریک زندگی‌اش پیدا نکرده بود که از دنیای فانی رحلت نمود.

نحسبه کذلک والله حسیبه!

 

یکی از دوستان شهید حذیفه در این باره حکایت می‌کند:

این جوان (حذیفه) آن‌قدر مخلص و غرق در عبادت خداوند بود که در مورد آینده زندگی‌اش پیش‌بینی می‌کرد. دوستانش می‌گویند: باری مشغول نماز تهجد بودیم، سجده‌اش به‌حدی طولانی کرد که من را دوباره خواب برد، یک دفعه با صدای گریه و اشک او از خواب پریدم. رو به قبله نشسته و دستانش را حلقه زده بود، اشک‌هایش مثل باران بر صورتش می‌بارید، ناگهان متوجه من شد، صدایم کرد که کنارش بروم. گفت: به کسی دیگری خبر نداده‌ام اما تصمیم گرفته‌ام در ماه رمضان امسال به دیدار پروردگارم بروم.

 

حذیفه جوانی مجاهد بود و با پروردگارش راز و نیاز خاصی داشت، در وفا به عهدی که با پروردگارش بسته بود، عجله داشت.

حور نیز به پروردگار شان التماس می‌کرد و مجاهد عزیز و محبوبش را از خداوند می‌طلبید که او را با آن‌ها یک‌جا کند. فیصله‌ی سرنوشت بود، در جهاد مقدس علیه دشمنان دین و میهن به مقام عالی شهادت رسید و به وعده‌ای خود با پروردگار وفا نمود. خداوند وعده‌های راستگویان را حق می‌کند.

منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عٰهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضٰى نَحْبَهُۥ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا. ترجمه: در میان مؤمنان، شخصیت‌هایی هستند که به عهد خود وفا کردند؛ کسانی که به نذر خود وفا کردند و کسانی که منتظر اند. آن‌ها هیچ تغییری در رویه خود ایجاد نکردند. [سورة الأحزاب: 23]

تقبله الله تعالى!

Exit mobile version