رهبر دو انقلاب بزرگ و قربانی‌ها!

هشام شهید

شهید خلیل‌الرحمن حقانی، فرزند محمد امین، از قریه‌ی کندو در ولسوالی گردی‌ سيرى ولایت پکتیا بود. پدر وی شخصیت برجسته و عالم دینی منطقه بود و نفوذ زیادی در میان مردم داشت.

خلیل‌الرحمن کوچک‌ترین پسر خانواده و سومین برادر بود؛ در حالی که برادران بزرگ‌ترش مشغول تحصیل بودند، او از کودکی مسئولیت کارهای خانه را بر عهده داشت. او نه تنها وظایف خانه را انجام می‌داد، بلکه از گله نیز نگهداری می‌کرد. روزی که برای چراندن گوسفندان رفته بود، خبری از خانه دریافت کرد که فوراً باید بازگردد، پس از بازگشت متوجه شد که پدرش از دنیا رفته است و از همان کودکی مسئولیت خانواده به دوش او افتاد.

حاجی خلیل‌الرحمن، علاوه بر رسیدگی به امور خانه، در فعالیت‌های سیاسی نیز همراه برادران خود شرکت داشت؛ با ظهور نشانه‌های کمونیزم، خانواده او تصمیم به مبارزه گرفت تا منطقه را از هرگونه فتنه و کفر مصون نگه دارد.

در جریان مبارزه علیه کمونیزم، حاجی خلیل‌الرحمن و همراهان وی تلاش کردند یکی از یاران بازداشت‌شده‌شان را از زندان نجات دهند، اما حکومت وقت (دوران داوود خان) از این موضوع آگاه شد و خانواده او مجبور به هجرت در سال ۱۳۵۴ هجری شمسی شد. پس از کشته شدن داوود خان، حاجی خلیل‌الرحمن به میدان جهاد بازگشت و به طور مستمر در برابر کمونیزم مبارزه کرد تا زمانی که کشور از سلطه کمونیست‌ها آزاد شد.

پس از پیروزی مجاهدین و استقرار حکومت، او هیچ‌گونه علاقه‌ای به مقام و منصب نداشت؛ اما وقتی اوضاع کشور را نابسامان دید، همراه با برادران و خانواده‌اش تحت رهبری لوی ملا صاحب رحمه‌الله مبارزه‌ای تازه آغاز کرد و با استقرار امارت اسلامی، بار دیگر کشور را از فتنه‌ها نجات داد.

حاجی خلیل‌الرحمن هنوز از این پیروزی لذت نبرده بود که اشغال آمریکا آغاز شد؛ خانه او اولین هدف دشمن بود، جایی که ۱۳ عضو خانواده‌اش شهید شدند و بار دیگر مجبور به هجرت شد. این بار دشمن بسیار قدرت‌مند و آن‌ها خسته بودند، اما این خستگی اراده شان را قوی‌تر کرد. او بیست سال کامل در برابر اشغال آمریکا مبارزه کرد و در این راه ۸۰ عضو خانواده‌اش به شهادت رسیدند. با استقرار امارت اسلامی، مسئولیت وزارت امور مهاجرین را بر عهده گرفت و طی سه سال خدمات بی‌نظیری ارائه کرد که کشور را از یک بحران بزرگ نجات داد.

نابودی کمونیزم، دفع فتنه‌ها، پایان اشغال آمریکا و خدمات فوق‌العاده‌اش برای کشور بی‌نظیر است. حاجی صاحب تقبله‌الله سرانجام به آرزوی دیرینه‌اش رسید؛ شهید شد و در مسیر حمزه بن عبدالمطلب، برای همیشه از ما وداع کرد. تقبله‌الله!

حاجی صاحب نه تنها یک مجاهد، بلکه یک سیاست‌مدار خردمند، رهبر قومی و قهرمان ملت‌سازی بود. او همواره در خط مقدم قربانی برای ملت حضور داشت؛ او و خانواده‌اش در رأس جنبش‌های معاصر اسلامی قرار داشته و از نظر بصیرت سیاسی، رهبری، علمیت و فداکاری، بی‌نظیر بودند. شهید حاجی صاحب، هشتاد و یک‌ومین شهید خانواده بود که در این نیم‌قرن تقدیم شد.

این خانواده، چه در برابر کمونیزم و چه در برابر فتنه‌ها، غرب و جمهوریت، همواره ستون فقرات مبارزه بودند. با وجود شهادت‌های فراوان، خانواده او هرگز دچار ناامیدی، اندوه و یأس نشد؛ بلکه روحیه‌اش بیش‌تر قوی‌تر و عزم‌شان مستحکم‌تر شد که این سرزمین نیاز به فداکاری‌هایی بیشتر دارد، خوارج باید پاک‌ و منطقه باید تصفیه شود.

امروز روح جلال آرام خواهد بود، زیرا برادر کوچک‌ترش به او پیوسته است، امروز روح اسامه شادمان خواهد بود، زیرا یار صمیمی دوران هجرت به او ملحق شده است. امروز حتی کفر نیز ممکن است خشنود باشد، زیرا دشمن بزرگ خود را توسط گروه انحرافی (خوارج) به شهادت رساند.

“لوى واړه مې شهيدان و ګور ته تللي
پشت پر پشت مې دا هنر دى آل پر آل”
سعيد

Exit mobile version