از صفحات تاریخ؛ خلافت عثمانی! بخش نهم

حارث عبیده

قیام و فتوحات دولت عثمانی:
ارتباط عثمانی‌ها به یک قبیله ترکمن برمی‌گردد که در قرن هفتم هجری، مطابق با قرن سیزدهم میلادی، در کردستان به عنوان چوپان ساکن بودند. هنگامی که مغول‌ها به رهبری چنگیزخان به عراق و آسیای صغیر حمله کردند، سلیمان، پدربزرگ عثمان، به همراه قبیله‌اش مهاجرت کرد. آن‌ها از کردستان به مناطق آناتولی آمدند و در شهر اخلاط ساکن شدند.

هنگامی که سلیمان شاه در سال ۶۸۸ هجری (۱۲۳۰ میلادی) درگذشت، ارطغرل را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد. ارطغرل به تدریج از آناتولی به سمت شمال‌غربی حرکت کرد و حدود صد خانواده و بیش از چهارصد سواره‌نظام به همراه داشت.

زمانی که ارطغرل برای نجات از خطر مغول‌ها به همراه قبیله‌اش فرار کرد، تعداد خانواده‌های آن‌ها بیش از چهارصد نفر نبود. در راه، ناگهان صدای جنجال و هیاهویی شنیدند. وقتی ارطغرل نزدیک شد، دید که بین مسلمانان و مسیحیان جنگی درگرفته است و مسیحیان بیزانسی مسلمانان را تحت فشار قرار داده‌اند.

ارطغرل جز این چاره‌ای نداشت که با شجاعت و دلیری به جلو برود و برادران مذهبی و عقیدتی خود را نجات دهد. او با شجاعت به مسیحیان حمله کرد و آن‌ها را به عقب راند. پیشروی ارطغرل باعث پیروزی مسلمانان شد.

ارطغرل، فرمانده لشکر اسلامی عثمانی پس از پایان جنگ به دلیل پیشروی‌هایش مورد تقدیر قرار گرفته و در مرزهای غربی آناتولی، نزدیک مرزهای روم، زمینی به او اعطا شد. به این روش به او فرصت داده شد تا به سمت مناطق روم پیشروی کند و زمینه‌ساز گسترش امپراتوری عثمانی شود.

ارطغرل و همراهان او به عنوان متحدان قدرت‌مند سلجوقیان ظاهر شدند و در جهاد علیه روم به آن‌ها کمک کردند. تا زمانی که ارطغرل زنده بود، این روابط محکم و دوستانه باقی ماند. هنگامی که ارطغرل در سال ۶۹۹ هجری (۱۲۹۹ میلادی) درگذشت، پسرش عثمان را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد؛ عثمان به سمت سرزمین‌های روم پیشروی کرد و مسیر گسترش امپراتوری عثمانی را ادامه داد.

عثمان، بنیان‌گذار دولت عثمانی:

در سال ۶۲۵ هجری (۱۲۵۸ میلادی) پسری در خانه‌ی ارطغرل به دنیا آمد که نام او را عثمان گذاشتند. این عثمان است که سلطنت عثمانی به او منسوب است. این سال مصادف با حمله مغول‌ها به رهبری هلاکوخان به پایتخت خلافت عباسی، بغداد، بود. وقایع بزرگی رخ داد. ابن کثیر می‌نویسد که آن‌ها به سوی شهر هجوم آوردند و مردان، زنان، کودکان، راهبان و هر کسی که به دست آن‌ها می‌افتاد را کشتند.

بسیاری از مردم در کوچه‌ها، بیابان‌ها، روستاها و جنگل‌ها پنهان شدند. برخی در مغازه‌ها پنهان شدند و درها را به روی خود بستند. تاتارها به درها آتش زدند، درها را باز کردند و همه را کشتند. مردم به قله‌های کوه‌ها فرار کردند. این وحشی‌ها آن‌قدر خون ریختند که جوی‌های خون در کوچه‌های شهر جاری شد. مغول‌ها به جز یهودیان، مسیحیان و کسانی که به آن‌ها پناه داده بودند، هیچ‌کس را نبخشیدند.

این یک واقعه بزرگ بود که بر امت اسلامی گذشت؛ امتی که به دلیل نافرمانی‌ها و گناهانش ضعیف شده و قدرت خود را از دست داده بود. تاتارها خون‌های زیادی ریختند، انسان‌های بی‌شماری را کشتند و اموال را غارت کردند.

در این شرایط دشوار هرچند امت اسلامی شکست خورده بود، اما در همین زمان عثمان، بنیان‌گذار دولت عثمانی، متولد شد. در اینجا یک نکته بسیار ظریف وجود دارد و آن این‌ست که وقتی امت اسلامی به حد نهایی ضعف و فقر رسید، از اینجا دوباره عظمت و شکوه به آن بازگشت و برای آزمایش آخرین مراحل عزت و موفقیت آماده شد. این حکمت خداوند متعال است که هر طور که بخواهد عمل می‌کند و در هر حال فرمان خود را اجرا می‌کند.

خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» (القصص: ۴)
ترجمه: به راستی فرعون در زمین تکبر کرد و مردم آن را به گروه‌هایی تقسیم کرد. گروهی از آن‌ها را ضعیف می‌شمرد، پسران‌شان را می‌کشت و دختران‌شان را زنده نگه می‌داشت. او از مفسدان بود.

و در جای دیگر می‌فرماید: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» (القصص: ۵)
ترجمه: و ما اراده کردیم که بر کسانی که در زمین ضعیف شمرده شده‌اند، منت نهیم و آن‌ها را پیشوایان و وارثان قرار دهیم.

«وَ نمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» (القصص: ۶)
ترجمه: و در زمین به آن‌ها قدرت بدهیم.

به راستی خداوند قادر است که در یک روز یا حتی در بخشی از روز با یک چشم‌به‌هم‌زدن، قدرت را به بندگان ضعیف خود عطا کند.

Exit mobile version