غزوات رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلّم و درس‌های گرفته‌شده از آن‌ها بخش نخست

ابو ریّان حمیدی

رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در میان جامعه‌ای تاریک و قومی بی‌خبر به پیامبری مبعوث شد. وی برای هدایت و فهماندن این قوم تلاش‌های فراوانی انجام داد، به اخلاق نیک دعوت داد و با نهایت نرم‌خویی، پیام اسلام را به آن‌ها رساند. این روش او مصدر برای اصول دعوت جهت نسل‌های آینده است.

این قوم به‌جای پاسخ مثبت به دعوت، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را تکذیب کردند، او را مورد تمسخر و استهزاء قرار دادند و حتی به نقشه‌هایی برای شهادت وی روی آوردند.

در آن زمان، مکه برای رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم مانند تندوری سوزان بود؛ که نه در خواب و نه در بیداری آرامشی داشت. مشرکان مکه نیز تلاش می‌کردند مانع انتشار نور دعوت شوند. با این‌حال، به کمک نصرت الهی، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم از میان این قوم غافل به‌سلامت بیرون آمد و نقشه‌های شوم مشرکان ناکام ماند.

به مدینه هجرت کرد، جایی که محیطی آرام و مناسب برای دعوت بود. پس از ورود رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم به مدینه، فضای امنیت و برادری در این شهر حاکم شد و دشمنی عمیق میان اوس و خزرج نیز به برادری تبدیل گشت.

اما رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم در آن زمان دو خطر جدی را احساس می‌کرد:
۱-: قریش؛
ممکن است قریشیان با دیدن آینده روشن مدینه اقدامی انجام دهند، زیرا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم در مدینه یک دولت مستحکم ایجاد کرده بود که با همه همسایگان روابط سیاسی و اقتصادی داشت.

قریش به‌طور مکرر پیام‌های تهدیدآمیز به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلّم می‌فرستادند و هشدار می‌دادند که هجرت به مدینه شما را از چنگ ما نجات نخواهد داد. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم این خطر را احساس کرده بود، به‌همین دلیل شب‌ها را در غم یاران خویش سپری می‌کرد.

۲-: یهود؛
قومی که در مکر و حیله‌گری به انتهای خود رسیده بود/هست. آن‌چه از یهودیان انتظار می‌رفت، همان بود که گاهی انجام می‌داد. یهودیان مانند غده سرطانی هر جامعه‌ای را مسموم می‌کردند و علیه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم از بغض و کینه کار می‌گرفتند و در خفا در مسیر ایشان گودال‌ها را حفر می‌کردند.

با این‌حال، رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم هنوز به جنگ و جهاد مأمور نشده بود، از جانب خداوند متعال به او توصیه‌های صبر می‌شد‌. او و یاران وی باوجود سختی‌ها و آزارها، صبر را پیشه کرده و به دستورات الهی پایبند ماندند. آنان بی‌صبرانه منتظر اجازه جهاد بودند تا دست ستمگر را کوتاه کرده و نظام اسلامی را از دسیسه‌های آشکار و پنهان کفر محافظت کنند.

سرانجام این انتظار در سال دوم هجری به پایان رسید، خداوند متعال به رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم و یاران وی اجازه جهاد داد و این آیه نازل شد: “أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ”
(سورة الحج، آیه ۳۹)
ترجمه: به کسانی که می‌جنگند، به‌خاطر اینکه مورد ظلم واقع شده‌اند، اجازه (جهاد) داده شده است و به‌یقین، خداوند بر یاری آن‌ها توانا است.

از همین‌جا جریان غزوات آغاز شد و در این رشته چنان غزواتی ترتیب داده شد که پرچم عظمت اسلام را به گوشه و کنار جهان رساند.

نویسندگان سیرت نبوی، غزوات را به دو دسته تقسیم می‌کنند: برخی در نخست غزواتی را که در آن‌ها میان مسلمانان و کفار درگیری رخ داده است، ذکر می‌کنند که اولین غزوه در این میان، غزوه بدر است. عده‌ای دیگر مطلق غزوات را تحلیل می‌کنند هرچند درگیری‌ای در آن‌ها رخ نداده باشد که اولین غزوه در این میان، غزوه ابواء است.

ما تلاش خواهیم کرد بر غزواتی تمرکز کنیم که در آن‌ها جنگ رخ داده است، تا روش‌های جنگی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلّم، تدابیر ایشان، درس‌ها و پندهای گرفته‌شده از آن‌ها و اشتباهات دشمن ناشی از نادانی و کم‌فهمی شان را تحلیل کنیم.

Exit mobile version